اولین قرارتون رو یادتون میاد؟؟ با کی و کجا بود؟

ببین عزیزم اگه فکرمیکنی اونیه که میخوای چشماتو بازکن خانوادتو درجریان بذار وبگوبیان خاستگاری بعدم یه مدت باهاش بروبیا تا بشناسیش .توی این مدتم صرف اینکه مشخصاتی که گفتی راداره از عقاید وچاچوبات کوتاه نیا واحساسی برخورد نکن وازخدا بخواه کمکت کنه اگه صلاحتون باشه درست میشه.اما اگه کوتاه بیای وابسته بشی وخدای نکرده انتخابت غلط باشه ضربه میخوری.

لزومی نداره بدونه اما اینکه مدام اون آقا از رابطه هاش میگه نشونه خوبی نیست.به نظرتون یه جوری نیست بخوای بایکی آشنا بشی بعدش ازرابطه هات بگی وبعدش به طرفت بگی عشق الکی بودن؟

آخه ابن از اون پسراس که با هرکی یه دقیقه حرف بزنه طرف میگه بیا خواستگاری و اینا. دوس ندارم فک کنه منم تو کف ازدواج باهاشم که دو روز نشده میگم بیا خواستگاری

اینم گفت که قبلا یه خونه یواشکی داشته تو تهران که خانوادشم هنوز نمی دونن. گفت دارم پیشت اعتراف می کنم

32 سالمه با پسر و اینام زیاد قرار گذاشتم ولی هنوزم به اون پختگی نرسیدم که سیاست برخود با یه مرد رو بلد باشم. شما همتون از من کوچیکترین ولی طوری رفتار کردید که پسره جذبتون شده. من رفترای بچگانم خیلی زیاده  

منم منظورم همینه دیگه گلم.اینقدر آمار طلاق وشکست واینا زیاد شده حتی توی ازدواج وخاستگاری سنتی واینا که همه باید حواسشونو جمع کنند.

برای همینه میگم حواستو جمع کن عزیزم.به نظرم بایه مشاور یا کسی که بهش اعتماد داری مشورت کن کنارشم اطلاعاتت درمورد آقایون ومهارتای ازدواجو بالا ببر که درست برخورد کنی.شماهم مثل خواهرم یا حتی به اندازه خودم برات نگران شدم.

آیدا جان مطمینم این حرف من برات خوشایند نیست چون خیلی جذب این اقا شدی. من ۳۸ سالمه و خیلی پُخته بهت میگم این اقا برات همسر و شریک تمام عمرت نمیشه. چیزایی که گفتی و بخاطر هیجان برات جذاب هم میاد هر کدوم زنگ خطرهای خیلی بزرگیه، خیلی خیلی بزرگ. پیشنهاد میکنم دیگه جوابش رو ندی گرچه دارم میبینم همش می خوای خودت رو قانع کنی که کارا و حرفاش درسته و داری توجیهش میکنی برای خودت. دیگه نظری نمیدم ولی امیدوارم بفراموشش کنی.

  ممنونم دوست خوبم. چقدر خوبه این سایت هست.بعضی حرفا رو به هیشکی نمیشه زد ولی اینجا خیلی خوبه.

من دیشب با اینکه واقعا خیلی خیلی ازش خوشم اومده بود از همه جا دیلیتش کردم. البته اونم چندبار گفت که هرجور تو بخوای میشم اصلا بدون رابطه فیزیکی ولی من بهش گفتم بعدا حوصلت سر میره و باهاش خدافظی کردم

من تو یه حس دوگانه ای گیر کردم. دوس دارم با کسی باشم ولی از طرف دیگه ای دوست ندارم وارد چیزای... که خود بخود تو رابطه پیش میاد بشم. از طرف دیگه دوس دارم با طرف ازدواج کنم ولی مدام اینجوری نیس که به طرف بگم بیا خاستگاری. از به طرف دیگه میگم نکنه امروز با من ازدواج کرد فردا رفت با دوس دختر قبلیش. 

وای که چقد سخت شده

🤦‍♀️😂😂😂

[QUOTE=115495672]با دوست پسرت رفای تو دسشویی کتابخونه مانتو جلوباز پوشیدیو شال قرمزو ساپورت؟میشه بیشتر توضیح بدی😲😯 ...[/QUOT]

ن بد خوندی میگم با دوست پسرم بود اولین قرارم ، کتابخونه بودم بعد دوس پسرم قرار بود بیاد ببینتم برا اولین بار منم میدونستم از قبل لباس دیگ برده بودم رفتم دسشویی کتابخونه ارایش کردم ساپورت پوشیدم مانتو جلو باز پوشیدم شال قرمز سر کردم رژ قرمز زدم رفتم بیرون کتابخونه تو ماشین دوس پسرم ‌. الانم شوهرمه😂

جای خاسی نبود 😂منو از خونمون برد تا خیابان