خب نکنه بهتر...مادر شوهر من خیلی تنبله اصلا غذا درست نمیکنه...مگه چییییی بشه ک دعوت کنه...شاااااید ماهی یه بار.
ولی من اینقد خوشحالم.وقتی ک دعوت میکنه انگار میخام برم جونمو بگیرن اینقد بدم میاد...از جو خونشون بدم میاد کلا...حس زندگی توش نیست...
تقريبا تا حدي تفاهم داريم منكه ميرسم خونشون بعد ميگه چايي بريز😁البته اگر مادر شوهر سنش زياد باشه عب نداره ولي مادر شوهر من پير نيس منم خوب دوس دارم از راه ميرسم لااقل يه چايي دستم بياد
چي بگم شايد طرز فكرم اشتباهه
منم دير به دير ميريم
خودش خوشش نمياد كه بريم ظاهرا
شوهرم يموقع بگه ما بيايم كه بايدم اجازه بگيره. ايشون گاهي نميزارن كه بريم .شب موندنم كه اصلا .اون دفعه شوهرم طفلك خواست بمونيم اينم ورداشت گفت ما رخت خواب نداريم😤
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
