به عنوان یه مادر چجوری برای خودتون وقت میزارید

خواهر چ کنیم دیگه مجبوریم تحمل کنیم استه بریم استه بیایم نمیشه ک بخاطر جامغه خرابمون هیچ جا نریم همه ی زمانی ب تنهایی احتیاج دارن 

من خودم دقیق مث شمابودم ولی الان انقد تلاش کردم تا ردزای زوج دووقت باشگاه گزاشتم تو برنامم برا روحیمم عالیه

الان هوا خنک شده برو پارک بانوان 

دخترم شش ماهشه. اوایل خیلی نگران بودم که همه چی مث قبل اوکی باشه. اما دیدم یا نمیشه یا خیلی اذیت میشم. شوهرم گفت به کارای خونه روزا کار نداشته باش‌ فقط وقتت با دخترمون باشع.که هم اون کمبودی نداشته باشه هم خودت از بچه داری لذت ببری حتی شامو وقتی خودم اومدم درست کن فوقش یه ساعت دیرتر میخوریم. آخرشبا آشپزخونه‌رو تمیز میکنم جمعه هاهم گردگیری و .. روزی نیم ساعت رقص و ورزش دارم هر روز دوش میگیرم هوا خوب باشه دخترمو میبرم بیرون و ...

منم تا یکی دوماه پیش  همش درهمین حالت بودم الانم خیلی بهتر نشده فقط باشگاه ثبت نام کردم هفته ای سه روز میرم برای خودمم 

هر روز صبح با بیدار شدن بچه بیدار میشم صبحونشو بده پوشک عوض کن باهاش بازی کن دوروبرو جمع کن ناهار درست کن ظرف بشور باز کلی وسایلی که بچه ریخته تو خونه رو جمع کن شب شام و ظرف و پوشک و... خیلی روزا تکراری شده برام 

خونه و اشپزخونه که لامصب  جمع نمیشن حالم دیگه بد میشه نگاهشون میکنم ازینکه کثیفن عصبی میشم 

وای گاز رو بگو اه 

باز اعصابم خرد شد

من سی سالمه ولی احساس میکنم ۲۴ سالمه چه ربطی به سن داره عزیزم مگه سی ساله چشه شرایطمم مثل شماست یه دختر دو ساله هشت ریشتری هم دارم.ولی سعی میکنم از همه چیز شادی بیافرینم.اولا که در طول هفته حتما یکی دو شب گردش و تفریح داریم هر چند مختصر یعنی شوهرم میدونه که اگه نبرتم افسرده میشم در نتیجه خودش افسرده میشه دوما دخترم که شیطونی میکنه و تو خونه بمب منفجر میکنه انقدر دنبالش میدوم و گازش میگیرم و میخورمش که غش غش میخنده و هردومون شاد میشیم و حتی اگه شوهرمم تو اون تایم حوصله دخترمو نداشته باشه و اعصابش از بهم ریختگی خونه خورد باشه به وجد میاد با ما همراه میشه.در کل سخت نگیر

بچهای من۱۹ماه فاصلشونه بزرگه دوسال وخورده ای کوچیکه ده ماه الان آنفولانزا گرفتن امشب کلی حرف بارم کرد مادرشوهرم تمام فکرم اینه اینا زود خوب شن طوریشون نشه من صب که پامیشم خونرو مرتب میکنم ظرفی باشه میشورم مابقیه روز رو هم بیکار سرو کله زدن بابچه ها من دارم دق میکنم دعاکنین زود خوب شن بخدا نذر کردم خوب شن روضه بذارما

ن دیگ یکی دوتا کارو ول کردم اومدم بخوابم تموم ک نمیشه فقط ادم پیر میشه

شمام کلاس بارداری برو خیلی خوبه 

کلاسای بهداشت رایگان هم هست

کلاس هنری ثبت نام کن برو تا وقتی بچه هات کوچیکن چیزای هنری گزینه خوبیه یاد بگیری بعدها کلی بدردت میخوره و اعتماد به نفستم میره بالا

من که تا قبل بچه یا با شوهرم یا با دوستام همش سینما و خرید و این ور اون ور بودیم یه وقتایی انقدر دلم میگیره که دلم میخاد بشینم گریه کنم ولی فکر میکنم میبینم چه فایده داره پا میشم آروم آروم ظرفا رو میشورمو آشپزخونه جمع میکنم میبینم عه کلی روحیم عوض شد بعد یه غذای خوشمزه درست میکنم میبینم باز بهتر شدم بعد سرمو با بافتنی یا اینترنت گرم میکنم در همین حینم هی جلو بچم میوه یا چوب شور بوشار بستنی هر چی که داشته باشم میذارم که کمتر مزاحم کارم بشه .دیگه نمیشه خودمونو ول کنیم مجبوریم به خودمون امیدواری بدیم که از پا نیفتیم

عزیزممم ناراحت شدم امیدوارم همسرت هر چه زودتر به اشتباهش پی ببره و بزاره شما یه مامان ترگل مرگل باقی بمونی  

ان شاالله گلم  😔❤