عزییییزم منم مثل تو بودم همش استرس و خودخوری.مدام میگفتم باردار شدن راحته ولی بیرون اوردنش چییی؟راه برگشتم نداره خیلی میترسیدم
میگفتم کاش مثل یه خواب باشه بخوابم بیدار شم ببینم تو بغلمه دقیقا همینم شد
سر سزارین انقد حرف زدم و داد و بیداد کردم که دیگه نفهمیدم چی شد دیدم ب سختی دارم از خواب بیدار میشم چشامو باز کردم دیدم میگن نمیخوای دختر خوشگلتو ببینی؟بعد صورتشو چسبوندن بهم باورم نمیشد خواب اور بهم تزریق کرده بودن دقیقا برام مثل یه خواب بود خیلی خوب بود
انشالله نی نی توام ب خوشی و شادی با تن سلامت بیرون بیاد