یه اکیپی بودیم همه متاهل و مشکلی نداشتیم زن و شوهرا همو ببوسن یه زن و شوهری بودن دائم همو میبوسیدن و لاو میترکوندن بعد چند وقت طلاق گرفتن دختره دوباره ازدواج کرد زودی هم بچه اورد کلا شوک بودم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دوستم که یهو فهمیده بود شوهرش پولارو سر به نیس میکرده آخرشم نفهمید فقط یهو فهمیده بود هیچی ندارن و کلی قسط و بدهی و اینا ، پسر خالشم زنش یهو گذاشته رفته گفته دلمو زدی من حدم این زندگی نیس و این چرت و پرتا