2752
2734
عنوان

کمک نکردن آقایون در کار خونه

| مشاهده متن کامل بحث + 6203 بازدید | 69 پست
من فکر میکردم احتمالا باید روانشناسی یا جامعه شناسی خونده باشی. آفرین. دو علم مختلف و مجزا رو خوب با هم بکار گرفتی. در درست هم موفق بودی.

پس شما قبل از اینکه حرفی بزنی، اون رو حسابی برای خودت حلاجی میکنی و خوب که هضمش کردی، بعد مطرحش میکنی. من این کار رو انجام نمیدم متاسفانه. گاهی یه دفعه توی یه موقعیتی یه حرفی میزنم که بعدش حسابی از خودم و طرف مقابلم خجالت میکشم که چرا فلان موضوع رو اونجوری مطرح کردم در حالیکه میشد قبلا روی اون موضوع خاص فکر کنم و بعد به موقع عنوانش کنم. میدنی چیه سالومه جون، مشکل من صداقت بیش از حد و اینکه خیلی توضیح میدم برای هر چیزی. و به قول شما اون عباراتی که لزومی هم به عنوانش نیست و نباید گفته بشه و با تفصیل همراه با اون مطلبی که میخوام بگم، مطرح میکنم و همین موضع کارم رو خراب میکنه. باید یاد بگیرم توضیح ندم. جالبه که همسرم هم دقیقا این دو ویژگی رو داره و مخصوصا ویژگی دوم رو در رابطه با خونواده اش رعایت میکنه و صادقانه همه چی رو میگه.

باران جان این برای من ثابت شده که سکوت طلاست و هر نوع توضیح اضافه و اطلاعات مازاد بر احتیاجی که در یک گفتگو به کسی میدی بقول فیلمها بعدا بر علیه ات استفاده میشه. چه بسا که موجب سوء برداشت بشه
هیچ کس برای این اطلاعات اضافی هیچ کس ازتون ممنون نخواهد شد چه بسا که بدهکار هم میشید
کلام باید روشن و مختصر و بدون حرف برخورنده باشه و با لحن ملایم

منم هیچکدوم اینها رو بلد نبودم تو زندگی یاد گرفتم

زندگی زیباست ای زیبا پسند ....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

درست میگی سالومه جان. ولی اینکه آدم تشخیص بده، کدوم بخش کلامش، توضیح اضافه است و نباید بگه، خیلی مهمه.
نمیدونم چرا عادت کردم به توضیح اضافه دادن. ببین، خیلی وقتا مخصوصا در ارتباط با آدمهائی که باهاشون تعارف دارم، این توضیح دادنم تشدید میشه.

طنین جون، منم چون اول ازدواجم هست میخوام رفتارهای درست رو یاد بگیرم و متقابلا به همسرم هم غیر میستقیم بگم با من اینجوری باشه. نمیدونم چه جوری و از کجا میتونم در کوتاهترین زمان ممکن، این کار رو بکنم.
سلام یه نگاه کلی کردم به این بحث فقط خواستم بگم با صحبتای سالومه جان کاملا موافقم چون خودم دقیقا تجذبه اش کردم و زندگیم بر همین اساسه صحبتاشون چه در مورد انتخاب همسر و هم اینکه بردن روش زندگی به سمت دلخواه.... و همچنین به نظر من همه که ادم واقعا از خواسته های اصلیش که جزو شیوه زندگیه دست برنداره و از نه شنیدن نترسه و مطرحشون کنه اینقدر که کم کم ملکه میشه تو زندگی و طرف مقابل بدون اینکه مقاومتی بکنه و یا حتی بعضا متوجه بشه خودشم تو همون مسیر حرکت میکنه وبعد از یه مدت می بینید اونجوری که مطلوبتونه داری حرکت می کنید البته تو این دنیا هیچ چیز کامل و صد در صد نیست ادمی موفقه که همواره اینو در نظر داشته باشه و اگر به 70 % خواسته اشم رسید راضی باشه وگرنه ادمایی که همیشه فکر می کنن شکست خوردن قطعا شکست می خورن و البته باید برای رسیدن به زندگی ایده ال تلاش کرد
سلام دوستان. خوب هستین؟

تاپیک و بحث به این خوبی که باز شده، بیاید نذاریم بسته یا کمرنگ شه. بیاید از راه و روشهای خوب همدیگه که ازش نتیجه مثبت گرفتیم و تونستیم روابط خوبی با همسرمون و اطرافیانمون برقرار کنیم درس بگیریم و به همدیگه یاد بدیم و زندگیهامون رو بهتر کنیم.

سالومه جون خوبی؟ کجائی؟ لطفا بیا و از برخوردهای خوبت برای ما تعریف کن.

بذارین (با اجازه همه تون البته) من یه سوال مطرح کنم و راجع به اون صحبت کنیم:
چه جوری همسرمون رو به وظایف و مسئولیتهائی که در زندگی داره، واقف کنیم؟ مسئولیتهائی مثل خرید مایحتاج زندگی، کارهای خونه، همراهی و حمایت از ما بعنوان همسرش در موقعیتهای مختلف مثل اینکه مثلا موقع دکتر رفتن همراهمون باشه و ما تنهائی نریم، توجه به ما بعنوان همسرش در جمع مخصوصا جمع خونواده خودش، انجام کارهای شخصی مربوط به خودش مثل اتوکشی لباس (من در این مورد مشکلی ندارم خدا رو شکر و خودش انجام میده) و جمع اوری وسایل شخصی اش و... اینکه جوری اینا رو بهش اموزش یا یاد بدیم که فکر نکنه ما داریم تذکر میدیم یا غر میزنیم و یا براش محدودیت ایجاد میکنیم.

لطفا نظرات سازنده تون رو با ما در میون بذارین، مخصوصا شما سالومه جان.
سلام.
مونی جون با حرف شما کاملا موافقم. میشه جزئی تر از صحبت بکنی از اینکه از اول چه جوری این تفکر رو ایجاد کردی؟ مثلا چی ها میگفتی؟ مثل اینکه وقتی مهمون میومد چه جوری تقسیم کار میکردی؟ چه جوری ازش میخواستی که اون هم یه سری وظایف داره و یه سری کارها رو اون باید انجام بده؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687