خانوما دلم میخواد نماز بخونم ولی هیچ وقت نمیتونم همیشه بخونم

سلسله مباحث آقای پناهیان با موضوع چگونه یک نماز خوب بخوانیم رو گوش بدید.

انشالله

اگه بخوای حتما می تونی مگه چقدر زمان می بره این همه وقت برای همه چی میزاریم ده دقیقه هم برا نماز 

و هر خواستی بخونی هم نباشه همیشه بخون

موفق باشی

واقعا منم دوست دارم بخونم 

خیلی خوبه که میخوای همیشگی باشه و به نماز خوندن اینقدر علاقه داری و اینکه شب اربعین این سوال رو پرسیدی به ذهنم رسید بهت بگم به خود امام حسین(ع)متوسل شو مگه نه اینکه کشتی نجاته ازش بخواه نجاتت بده

میتونی واسه خودت یه جریمه هم قرار بدی که اگر نخوندی اجراش کنی

ببخشید زیاد شد

ان شاءالله

واسه من خیلی دعا کن

نماز حق الناس نیست که کسی راجع بهش نظر بده.

حق خداست بر بنده و اسلام هم دین محبته... شما هروقت با حضورقلب نماز بخونی و خدا رو در موقع نماز حس کنی، خوبه...

نماز یکی در میون ولی با حضور قلب بهتره یا نماز سر وقت ولی محض رفع تکلیف؟؟؟

به نظرم سعی کنید دائم بخونید ولی از لطف خدا نا امید نباشید و به برداشتهای شخصی افراد توجه نکنید.

توی مثنوی داستان موسی و شبان رو بخونید

دید موسی یک شبانی را براه

کو همی‌گفت ای گزیننده اله

تو کجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

دستکت بوسم بمالم پایکت

وقت خواب آید بروبم جایکت

ای فدای تو همه بزهای من

ای بیادت هیهی و هیهای من

این نمط بیهوده می‌گفت آن شبان

گفت موسی با کی است این ای فلان

گفت با آنکس که ما را آفرید

این زمین و چرخ ازو آمد پدید

گفت موسی های بس مدبر شدی

خود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژاژست این چه کفرست و فشار

پنبه‌ای اندر دهان خود فشار

گند کفر تو جهان را گنده کرد

کفر تو دیبای دین را ژنده کرد

گر نبندی زین سخن تو حلق را

آتشی آید بسوزد خلق را

گر همی‌دانی که یزدان داورست

ژاژ و گستاخی ترا چون باورست

دوستی بی‌خرد خود دشمنیست

حق تعالی زین چنین خدمت غنیست

با که می‌گویی تو این با عم و خال

جسم و حاجت در صفات ذوالجلال

شیر او نوشد که در نشو و نماست

چارق او پوشد که او محتاج پاست

ور برای بنده‌شست این گفت تو

آنک حق گفت او منست و من خود او

بی ادب گفتن سخن با خاص حق

دل بمیراند سیه دارد ورق

گر تو مردی را بخوانی فاطمه

گرچه یک جنس‌اند مرد و زن همه

قصد خون تو کند تا ممکنست

گرچه خوش‌خو و حلیم و ساکنست

فاطمه مدحست در حق زنان

مرد را گویی بود زخم سنان

گفت ای موسی دهانم دوختی

وز پشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد تفت

سر نهاد اندر بیابانی و رفت

وحی آمد سوی موسی از خدا

بندهٔ ما را ز ما کردی جدا

تو برای وصل کردن آمدی

یا برای فصل کردن آمدی

هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام

هر کسی را اصطلاحی داده‌ام

در حق او مدح و در حق تو ذم

در حق او شهد و در حق تو سم

ما بری از پاک و ناپاکی همه

از گرانجانی و چالاکی همه

من نکردم امر تا سودی کنم

بلک تا بر بندگان جودی کنم

من نگردم پاک از تسبیحشان

پاک هم ایشان شوند و درفشان

ما زبان را ننگریم و قال را

ما روان را بنگریم و حال را

ناظر قلبیم اگر خاشع بود

گرچه گفت لفظ ناخاضع رود

چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز

سوز خواهم سوز با آن سوز ساز

آتشی از عشق در جان بر فروز

سر بسر فکر و عبارت را بسوز

موسیا آداب‌دانان دیگرند

سوخته جان و روانان دیگرند

عاشقان را هر نفس سوزیدنیست

بر ده ویران خراج و عشر نیست

گر خطا گوید ورا خاطی مگو

گر بود پر خون شهید، او را مشو

خون شهیدان را ز آب اولیترست

این خطا را صد صواب اولیترست

در درون کعبه رسم قبله نیست

چه غم از غواص را پاچیله نیست

تو ز سرمستان قلاوزی مجو

جامه‌چاکان را چه فرمایی رفو

ملت عشق از همه دینها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

بعد از آن در سر موسی حق نهفت

رازهایی گفت کان ناید به گفت

بر دل موسی سخنها ریختند

دیدن و گفتن بهم آمیختند

چند بی‌خود گشت و چند آمد بخود

چند پرید از ازل سوی ابد

چونک موسی این عتاب از حق شنید

در بیابان در پی چوپان دوید

بر نشان پای آن سرگشته راند

گرد از پرهٔ بیابان بر فشاند

گام پای مردم شوریده خود

هم ز گام دیگران پیدا بود

گاه چون موجی بر افرازان علم

گاه چون ماهی روانه بر شکم

عاقبت دریافت او را و بدید

گفت مژده ده که دستوری رسید

هیچ آدابی و ترتیبی مجو

هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو

کفر تو دینست و دینت نور جان

آمنی وز تو جهانی در امان

حالا بفرمایید اونایی که بهت گفتن نماز نخوندن بهتر از گاهی خوندن هست، از مولانا بهتر بودن یا نعوذبالله از خدا یا پیامبرش؟؟؟

شنیدم سوره مومنون رو مرتب بخونی تاثیر داره.. یا من خودم چله زیارت عاشورا گرفته بودم نمازمو درست تر میخونذم