عه چ سخت بوده براتون. دوقلو هم ک همه حالتها و سختی هاش دوبرابره. برا منم دعا کنید این روزها ...
تهوع سخت ... خ فعال بودم ... سبک ...توی هر دو بارداریم از شوهرم متنفرررررررررر بودم ... از بوی مرغ بدم می اومد..... وحشتناک گرمم بود طوری که از اسفند مارسال کولر روشن می کردم شبانه روز😅
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همیشه از این حرف ک اوایل مث فرفره کار میکردم تعجب میکنم آدم با اون همه تغییر هورمونی یهویی،چطوری میت ...
بخدا من از قبلم زرنگتر شده بودم. اصلا هيچ تغييري نكردم و خسته نبودم جوري كه مامانم و مادرشوهرم باهام غر ميزنن همش كه يه كم بشين همش درحال كار كردني. خوابمم خيلي خيلي كمه صبحا ساعت ٨ صبح بيدارم. بدن هركس با كسي ديگه فرق داره عزيزم