سلام
نمیدونم چی باید بنویسم..وقتی اومدم توی این بحث دیدم تنها من نیستم
چهل و شیش روزه پسر عزیز و شیرین زبون دو ساله ام رو از دست دادم
انگار چهل و شیش سال من محسنم رو ندیدم... نمیدونستم آتشی سوزان تر از داغ فرزند وجود نداره...خیلی سخته ...
یادش و خاطراتش ...خیلی سخته
خدایا به تمام مادران داغدیده صبر بده
شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز