من اصلاً محلش نمیدم
حتی به روی شوهرمم نمی اوردم
فقط یه بار شوهرم خواب بود نتش روشن مونده بود پیام اومد باز کردم دیدم دخترداییشه براش قلب فرستاده بود آتیش گرفتم یه جنگ راه انداختم با شوهرم اونم فقط گوش کرد آخرش گفت بهم اعتماد نداری؟ گفتمش نه
ته و توشو دراوردم فهمیدم دختره کار هر روزش بوده شوهر من اصلاً جوابشو نمیداده فقط سین میکرده
چند روز بعدش خالش بهم گفت ه ر ز ه چون عروسی نگرفته بودیم تو عقد بودیم هنوز خونه خودمون نرفته بودیم شوهرم مدام خونه ما بود
شوهرم که فهمید زنگ زد خالش یه دعوای درست و حسابی راه انداخت بعدم گفت ه ر ز ه اون برادرزادته که به مرد زن دار استیکرای مزخرف میده بعدم همشونو بلاک کرد😄