2733
2739
عنوان

هزینه دوتا بچه

| مشاهده متن کامل بحث + 410 بازدید | 57 پست

اگه میخوای هم بازی بشن الان بیاری بهتره تا بچه ات بزرگتربشه.   ازهمین الان شروع کن. یه مبلغی رو بذار برلی خرج بیمارستان و ازمایش هات.  چون الان خیلی گران شده. سونو گرافی و غربالگری.  اگه غربالگریت ریسک بگن باید2تومان بدی برای ازمایش.   خلاصه از الان شروع کن یه مبلغی  بذارکنار.  اگه شیرخشکی نشه و شیر خودتو بخوره و از خانه بهداشت داروهاشو بگیری تا یه مدتی مثلا2سال خرج نداره.چون کوچیک  هست لباس هاشم زیاد مهم نیست گران باشه.         اما فقط اوردن کافی نیست باید به فکرآییندش باشی. آینده ی که چشم بذاری جهزیه و دانشگاه و عروسی گرفتن. و........   

خلاصه موضوعت رو نمیشه گفت نیاری    بهتر یا بیاری بهتر.    کلا ریسکی هست.    اما خدا بزرگ. منم 2تادارم.   


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دقیقا حرف منم همینه. من نگفتم قبول ندارم خدا بزرگه یا روزی رسون گفتم از کجا قراره بیاد؟ پس چرا بر ...

جدا هم نیس چطوری میخواد زیادبشه اخه

مانشد یماه پس انداز بتونیم بکنیم هربار یه چیزیو گرون کردن

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
2731
عزیزم همه مامیدونیم خدا روزی رسونه کسی نمیگه خدانمیده بنده خداست که سنگ جلوپامون میندازه من برای مد ...

دقیقا معجزه

شما همین بدونه بچتم از فکر بزار کنار با این حساب کتابا به بن بست میخوری

درسته عزیزم ولی اینا پدرومادر درست وحسابی ندارن

خوب پس خدا خدای همه بچه هاست.پدر و مادر هم حسابه.پولشون عقلشون سلامتیشون تحصیلاتشون.دیگه با خداست واقعا همه چی .ولی به نظرم نباید بی فکر  رفت جلو.

مرسی خانومی ولی واقعا هرچیه قدرشو بدونید نعمته تو این اوضاع خراب

فدات مرسی. انشاا...همه به اسایش برسن🌷🌷

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀
حقوقش که زیاد نیست ولی خونه خریدیم قسط داریم برای همین که خونه خریدیم یک کم رومون فشاره من میگم باشه ...

خوب یه سال دیگه ام عقب بندازین بزارین اولی بره کلاس اول  حرص و جوشاتون تموم شه وقتی تواست بره دون اقدام کنین

فقط داریم حرف میزنیم. اونی که میخواد بگه "به من چه "باهاش موافقم .لطفا نظر نزاره. واقعا به تو چه .وقتت رو نلف من نکن.برو یه تاپیک دیگه که بهت مربوط باشه والله
2738
دقیقا معجزه شما همین بدونه بچتم از فکر بزار کنار با این حساب کتابا به بن بست میخوری

جان؟چطور معجزه ایه که حقوق شوهرمنو صاحبکارش میخوره؟من نمیگم خدانمیده همینکه تن وبدنمون سالمه شوهرم کارداره اینا معجزه اس ولی اینکه بگم بچه خودش روزیشو میاره نه قبول ندارم

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
خیلیا هم بودن به امید اینکه خدا روزی رسونه با شرایط بد مالی بچه آوردن و الان تو خرجشون موندن و حتی ...

آره خیلی جالبه

پس همه رقم میبینیم

پس نتیجه چیه به نظرت

نتیجه همه چی دست اونه،چه به خاییم چه نخاییم

جان؟چطور معجزه ایه که حقوق شوهرمنو صاحبکارش میخوره؟من نمیگم خدانمیده همینکه تن وبدنمون سالمه شوهرم ک ...

من حرفم آینه همه چیز دست اون بالاسریه 

چه پول باشه چه نباشه اونه که تصمیم میگیره

یعنی پول نداشته باشیم ولی دلمون روشن باشه برا بچه پس باید اقدام کتیم

من حرفم آینه همه چیز دست اون بالاسریه  چه پول باشه چه نباشه اونه که تصمیم میگیره یعنی پول ندا ...

هرکسی یه نظروعقیده ای داره من به بزرگی ورزاقی خدا ایمان دارم که الان امیدوارم به اینده انشاءالله که به بن بست نخوریم

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
هرکسی یه نظروعقیده ای داره من به بزرگی ورزاقی خدا ایمان دارم که الان امیدوارم به اینده انشاءالله که ...

ان شا الله

البته هرکی نظر خودشو داره ومحترم

ولی یه چی که مشترکه اون خدا بالاسریه که برگی بدون اجازه ش نمیریزع،ایمان باید داشته باشب

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687