خالم خواب دید ک مامانجونم اومده بود ب خوابش گفته بود اینا دوباره میان و پول داده بود بهش گفته بود برید برا بچم جهیزیه بخرید
بعد چند روز زنگم زد گفت من نمیدونستم اومدن برگه آزمایشو دادن
میشه دوباره بیایم خونتون؟
گفتم باشه
اومدن ورفتیم خونشون خونه داماد رو ببینیم
ب من گفتن بیا تو اتاق موهاتو ببینن
من گریه ام گرفت😂😂😂ترسیدن ولم کردن
بعد با چشم و ابرو گفتم بیابریم بیرون
نفهمید
جاری اولیم داد زد داره میگه بیا بریم بیرون کارت دارم😑
رفتیم پایین
رفتم بغلش گفتم چرا زنگم نزدی؟😠شمارتو بده ببینم
گفت خودم زنگت می زنم خخخخخ