منم دیگه اصصصلا دلم نمیخاد برم خونش
خیلی ها این‌مشکل و دارن
منم هنینطور
ما زیاد رابطمون فاجعه نبود بچه دارشدم فاجعه شد
خواهرشوهرم بعد دنیا اومدن بچم و با الفاظ زشت صدامیزد جاریم میخندید البته خودش ۳تابچه داشت که به اوناهم بدوبیراه میگفتن انقد بیغیرت بود صداش درنمیومد ازبس ازخواهرشوهرم حساب میبرد اما من تو شس ماهگی بچم دیگه طاقت نیاوردم و وارد جنگ بدی شدم الان یکساله کلا رابطه نداریم جاییم میبینمشون جواب سلامشونم نمیدم
تازه کلی ام جلسه و روضه و قرآن میره ولی به بچم رحم نداره
وا چه الفاظی؟ادم مگه رو نوه خانواده اسم میذاره؟!با همشون قطعی؟با مادرشوهر پدرشوهرتم؟من اینجا غریبم و کسیو ندارم.اون یکی جاریم خوبه نسبتا اونم یه شهر دیگه س کم میاد.پدرشوهرمم خوبه.بقیشون بخاطر جاریم با من مشکل دارن
میگفت آشغال من کثی نکبت
بعد میگفت نگو میگفت از دوس داشتنه
یبار به دخترش گفتم جنجال بپا کرد
روز دنیا اومدن بچم میگفتن چرا۱۳ دنیا اومده روز نحسیه
دلم و خیلی شکستن
انا تلافی که نت کروم هزار برابر بدتر بود واسشون چون حیرت بغل کردن بچم و تو دلشون گذاشتم مادرشوهرم کلی طرف اونا بود منم کلانرفتم خونشون بعد ۶ماه پیعام دادن بیا فقط خونه ننه بابای شوهرم میرم فقط بخاطر شوهرم
اما خوب ادبشون کردم مودب شدن
تاپیک اخرتو خوندم.جاریای توام لنگه جاری وسطی منن.از روز اول داشت دقمو میاورد تا به الان.فک کن هنوز وارد خونواده نشده بودم همه رو شستشو مغزی داده بودن با شوهرش علیه من.مادرشوهر و خواهرشوهرامم کلا طرفداری اونا رو میکنن.یبارم با جاریم دعوا کردیم جلو مادرشوهرم.اینجوری بهت بگم مادرشوهرمم مث جاریم میبینی خالی میبنده فقط برا اینکه بگه‌حق با جاریمه.منم الان کم کردم ارتباطمو اما قطع نکردم بحاطر شوهرم.جاریمم ببخشید یه سلیطه ایه دومی نداره.با اینکه هر کاری از دستش براومده کرده برا ناراحت کردنم و بقیه رو هم باهام بد کرده بازم اروم و راحت نیس.کلا تیغم تو چشمش.از هر چیزی استفاده میکنن با شوهرش پشت سرم‌حرف دربیارن.وای که چقد بدم میاد ازشون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
