گفتم امروز جاریم ناهار اومد خونمون

چاره نداری گلم خودت یه کیک بگیر بی مناسبت روش شمع بزار واسش جشن بگیر و راجع ب خانوادش باهاش حرف نزن اطلا انگار نمیدونید کجا رفتن با هم خوش باشید  مسافرتم فقط خودتون برید لذتش بیشتره 

دقیقا منم ناراحتی را توچشما و رفتارای همسرم میبینم وقتی میفهمه اونا باهم جایی رفتن ...مسافرتی بیرونی ...وخیلی ناراحت میشم ولی همیشه این جور مواقع سعی میکنم حال و هوامون را عوض کنم مثلا غذای حاضری درست میکنم میگم بریم بیرون یا خرید ....سعی میکنم از اون حال و هوا بیرونش میارم یا بیشتر حرف میزنم شیطونی میکنم البته تاثیرم داشته یا بعصی وقتا که ناراحت میشه میگم ناراحتی نداره شاید اونجوری راحت ترن و....شما هم سعی کن به یه ترفندی حال و هوا را عوص کنی و اینو بدون اگه قصدشون دل سوزوندن شماست خدا جوابشون را میده 

ضرر  به جونت نزنه  ایشالا درست میشه ماهم خانواده شوهرم تقریبا بخوام حساب کنم چهارصد میلیونی ب ما ضرر رسوندن ولی واگذار شون ب خدا توهم بشو همه کس شوهرت تو خونه هم میشه شاد بود با یه بستنی قیفی حرفهای عاشقانه زدن میشه خوشبخت ترین بود برو خوش باش ب شوهرت روحیه بده

حق میدم بهت هرکیم جای تو بود ناراحت میشد انشاالله خدا انقدر بهتون بده که همه حسرت زندگیتونو بخورن الهی آمین  

آفرین دقیقا..من الان یک هفته مونده ب قرار دادخونم که بلند شیم پول پیشمونم کمه کرایه ها هم بالا هیچکی کمکمون نمیکنه بااینکه میدونم خانواده شوهرم تازه ی خونه فروختن ولی نکردن ی کمک ب پسرشون بکنن اولش حرص میخوردم اینجوری شوهرمم ناراحت میشد ولی الان دیگه خودمو زدم ب بیخیالی هرچی باداباد یا پیدامیشه خونه یا میرم زیرزمین خونه پدریم خدابزرگه امیدوارم هیچی بنده ای لنگ نمونه

خدا بزرگه انشالله تمام مشکلاتتون حل میشه