یه تاپیک ناخون دیدم صفحه 4 | تبادل نظر نی نی سایت

m4m

مدیر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 11607

دوست داشتم منم بذارم نذر بدین

شمام بذارین دوست داشتین 🤗

سلام (-:

1398/03/30

03:59

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

m4m

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 11607

منم ميخوام البته بنظرم کشور ژلیش بهتره آسیب نمیزنه رو ناخن خودت میذارن مثل کاشت نیست که تیپ و سوه ...

منم ژلیش رو دوست دارم

اما کاشت رو نه..

سلام (-:

1398/03/30

04:13

1 نفر لایک کرده اند ...

m4m

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 11607

نشی ک عزیزمی من ناخونامو بابد مث بچه مدرسه ای ها مرتب بگیرم و لاک نزنم بخاطر کارم ناخن کجا بود😭هعی ...

😂😂😂یه عمر مدرسع نمیذاشت

حالا کار..

سلام (-:

1398/03/30

04:14

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

m4m

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 11607

من به شخصه از لاک و ناخن مصنوعی و کاشت ناخن متنفرم نمیدونم چرا😕 انگار وقتی لاک میزنه یه‌ وزنه ده کی ...

لاک رو زیاد اذیت نمیشم

ولی ناخون مصنوعی و کاشت اخ اره😑

وایی😂کنده نشدن؟

سلام (-:

1398/03/30

04:15

0 نفر لایک کرده اند ...

بانوتبسم

عضویت: 1397/10/12

تعداد پست: 3768

😂😂😂یه عمر مدرسع نمیذاشت حالا کار..

اره والا😢

حالم از نی نی سایت بهم میخوره🤢

1398/03/30

04:15

1 نفر لایک کرده اند ...

ماسالا

عضویت: 1398/02/31

تعداد پست: 386

مال منم خیلی بلند میشد فکر میکردن مال خودم نیست ولی جدیدا زیاد بلند نمیشه🤦‍♀️😂 اخی😍خدا حفظش کنه ...

مرسی گلم

ما نسلی بودیم که پنجشنبه ها تعطیل نبودیم و میرفتیم مدرسه یعنی فقط یه جمعه رو داشتیم ولی همونم خیلی بهمون خوش میگذشت...یادمه پنجشنبه ها تا میرسیدم خونه مامانم میگفت بشین سریع تکالیف تو انجام بده تا بریم خونه عزیز منم تند تند کارامو میکردم و خسته و کوفته ولی سرشار از هیجان راهی میشدیم،همه اونجا بودن دایی هام خاله ها و دایی های مامانم که بچه هاشون همسن من بودن وای که چقدر با صفا بود.‌..کوچک و بزرگ همه با هم بازی میکردیم کسی سرش تو موبایل نبود.یک ساعت قبل خواب همه بچه ها میرفتیم رختخواب رو میریختیم و کلی کیف میکردیم بعدم که بغل به بغل جا پهن میکردیم و میرفتیم تو رختخواب ولی تا صبح بیدار بودیم و حرف میزدیم صبحم با بوی تازه نون بربری بیدار میشدیم یادش بخیر چه سفره ای پهن میکردیم از این سر سالن تا اون سر بعد میرفتیم تا ظهر بازی اکثرا نهار آش رشته یا آبگوشت داشتیم وااااای چه عطر و بویی داشت...یکی از دایی های مامانم تنبک میزد پسر خاله مامانم سنتور بقیه هم که همه ماشاالله خواننده برنامه بعد ظهرامون بزن و بکوب و بخون بود هر کی برا دل خودش یه آهنگ و شروع میکرد و بقیه هم همراهیش میکردن...گل سنگم گل سنگم چی بگم از دل تنگم‌‌...😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢 چقدر دلم برا اون موقع ها تنگ شده😔😔😔😔😔😔😔😔😔

1398/03/30

04:15

1 نفر لایک کرده اند ...