بعد شوهرش گفته از جلو‌چشام برو دیگه نمیخوام ببینمت
اینم گفته اگه نمیخوای منو ببینی برو طلاقم بده شوهره هم گفته من طلاق نمیدم تو برو دادخواست بده من موافقت میکنم
حالا میپرسید کجا باید برم دلدخواست بدم و اینا
با چوب پرده زده به کمر و ساق پای شوهره.شوهرشم میگه چته چرا وحشیی شدی.استارترم کمر و صورتشو نشون داده گفته ببین چیکار کردی منم باید بزنمت تا اروم شم.شوهره هم گفته بزن ولی صورتمو بزنی منم میزنمت.خلاصه شوهره بهش میگه برو تو اتاق دیگه نبینمت اینم میگه حالا که نمیخوایی منو ببینی منم طلاق میگیرم.بعد استارتر میپرسید که بخواد طلاق بگیره باید چکار کنه😕
همشو گفتم همونجا، تمامش هم واقعیت بود ولی اینقدر بهم تهمت دروغگویی و تخیل پردازی و اینا زدن،دیگه تصمیم دارم خواننده خاموش باشم اینجا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
