خاطرات خواستگاری هر چی جالبه به نظرتون تعریف کنین

| مشاهده متن کامل بحث + 821 بازدید | 51 پست

یکی از فامیلامون میره خواستگاری خانواده ای که ۲ دختر داشتن.اونا برای دختر کوچیکشون رفته بودن اما خانواده عروس فکر کرده بودن برای دختر بزرگشون اومدن...خلاصه دامادم توی رودروایسی قبول میکنه الان دو تا نوه دارن😁

1398/02/06

21:02

4 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

mesledarya

عضویت: 1396/10/18

تعداد پست: 3995

اره بخدا وحشت کردم من کجا اون کجا عین فیلو فنجون خیلی پولدار بودن دختر خمسایمونم گرفته کلی طلا بد ...

کلا عهد کرده بوده ازون کوچه زن بگیره😁 دختر همسایتونم بش نمیدادن می رفت خونه اون یکی همسایه تون🤣🤣

منم یه مورد اینجوری داشتم. پسره اینا تو محلمون بودن. بعد اول از دختر همسایه بالایی مون خواستگاری کرد ردش کردن بعد میخواستن بیان برا من. انقددددددر بهم برخورد که نگو

صلی الله علیک یا ابا عبدالله❤🌹

1398/02/06

21:25

1 نفر لایک کرده اند ...

آنائل۴۱۱۲

عضویت: 1398/01/25

تعداد پست: 1928

ازین زنهایی ک شجاعن و برا ایندشون میجنگن تا اسیر رسومات نشن کلا از هرچی شیرزنه خوشم میاد و افتخار می ...

مرسی عزیزم فدااات

1398/02/06

21:26

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.