سلام منم خز بازی زیاد داشتم مثلا چند تا دوست بودیم همزمان باهم ی دوس پسر مشترک داشتیم میرفتیم جدا جدا سرقرار خخخخ
ی دفتر داشتیم پررر شماره پسر
مانتو مثلا خوشگل زیر فرممون می پوشیدیم توراه درمیاوردیم فرم رو کمثلا تکباشیم پسرا بیشتر ببینممون😅
دستامو تیغ تیغی میکردم ک ینی خودکشی کردم و... مثلا شاخیم
ی مداد کوچیک داشتم ک آرایش میکردم زنگ اخر
کلاسور دستم میگرفتم الکی بنظرم خیلی دلربایی بود
از روی رضایتنامه بچه زرنگا فتوکپی میگرفتیم چون ماروشر بودیم اردو نمیبردن خودمون می پیچوندیم پارک جنگلی یکیمون نامزد داش یبار خوراکی آورد دم مدرسه برا اردو ناظم گفته بود ایشون اصن تو اردو نیس خخخخ لو رفتیم و داستان شد مجبور شدیم از اونور شهر برگردیم
آب بازی ک نگم برات با پلاستیک پفک و... آب میریختیم رو بقیه از تو بلندگو داد میزدن خانوم فلانی آب نریز خخخخ آخر یبار لو رفتیم کل سالنارو طی کشیدیم
ی معلم شیمی داشتیم آقای صباغ قد بلند لاغر ۴۰سال کمتر بود عاشقش شده بودیم چندتامون آرایش میکردیم زنگ اون و میرفتیم سرمیزش دلربایی و چشم خمار میکردیم میگف فلانی فاصلتو حفظ کن شلوار رو پاچشو میدادیم بالا کببینه مثلا فازمون چیبود خدایا منو بکش
ی بار با اتوبوس مثلا ناشناس با دوستم رفتیم دنبالش خونشو یادگرفتیم دمدر کرسید یهوووو برگشت گف هی فلانی فلانی برگردین خجالت بکشید تا ب مدرسه نگفتم اخخخخ آخ چ زشت لو رفتیم
انقد خاطره دارم نمدونم کدومو بگم
افطاریای مدرسه یادتونه والای خدایا چخوب بود
دلم خواست خلاصه زیادن خاطره ها...
شاد باشید