الهی هیچ زن بارداری... تنها نباشه😢

بیخیال این روزها هم میگذره من که روز زایمانم خودم زنگ زدم آژانس که برم بیمارستان پدر خدابیامرزم فهمید کنسل کرد خودش همرام اومد

اخه ی   اونم طفلک کاری نمیتونه بکنه 

چقد بده شرایطط

خیلی زیاد 

توتنهایی وروزای سخت دوست دشمنت میشناسی 

به خودم امیدوار شدم 

اره عزيزم من چي مادرم حتي نمي دونه دومين نوه اش تا سه چهار هفته ديگ دنيا مياد چون جدا شده از بابام وقتي ٥سالم بود منمو ي نامادري ك سربچه اولم هزارتا بدبختي كشيدم مثلا خونه بابام بود اين دوميم ك ديگ هيچي از ٢٨هفته خطر زايمان زودرس دارم بزورامپول و دارو نگهش داشتم تا الان استراحت مطلق داده دكترم اما چ استراحتي سركار ميرم ي بچه ٥ساله دارم شوهرمم ك صب تا شب سركار خونم طبقه سوم ك اسانسور نداره ببين چ شرايط گندي دارم من مث سگ دارم شب و روز از درد جون ميكنم هيچكي يروز نيومد بگه زن بدبخت تو ك استراحت مطلقي حتي ازجاتم نبايد پاشي خرت ب چند من فقط خودممو خودم بخدا انقد حالم داغونه باخوندن اين پستا فقط دارم اشك ميريزم خدا ب هممون كمك كنه كار من از غذاي گرم و...گذشته ي لحظه فقط تصور كنيد اين شرايطو ب خودتون اميدوارميشين

ن شكوفه جان نارحت نشو ادم خداروداشته باشه اينا همشون همينن من بااين سنم انقد سختي كشيدم كل موهام سفيد شده بخدا ١٠برابرسنم زجر كشيدم همسناي من هنوز ازدواجم نكردن من ١٧سالم بود شوهرم دادن تا بود اعتياد شوهرم بعد ك خوب شد خانواده پستم شروع كردن ب حسادت انقد بلاها سرم اومد ك بخوام تعريف كنم از شاهنامه فردوسي طولاني تره بخدا سه ماه اول بحدي تهوع داشتمو داغون بودم هيييييچيييي ن مي تونستم بخورم ن درست كنم بيچاره شوهرم هيچكي نيومد يباربگ توبارداري شرايطتت اينجوريه بيا اين ي بشقاب غذا هيچكسسس حتي حالمو نپرسيد بخدا تو اين مدت فقط خدارو داشتمو شوهرم خدا شوهرامونو حفظ كنه اخ ك انقد دلم پره ديشب كلييي گريه كردم خداخودش بهمون صبروتحمل بده خودش نگهداربچه هامون باشه صحيح و سلامت بيان بغلمون ك تلافي اين روزادربياد كاش شما نزديك من بودي حداقل همدم هم بوديم 

من هشتگردم محدوده كرج شما چي؟

چقدر دور