چهل روزه زایمان کردم چقدر بچه داری سخته

نه هشت هفته بودم

گفت ۴هفته و سه روزه ساک خالی بود فقط

باعث میشه اروم بشه؟ 

دوماه بعدش

این ناخواسته بود بعد سقطم انقد اذیت شدم بیخیال بچه شده بودم که فهمیدم باردارم

یک درصدم احتمال بارداری نمیدادم ولی شد😩

من اینطور شنیدم هنوز بچم بدنیا نیومده امتحانش کنم اما انگار اگر اشتباه نکنم تو مفاتیح اومده هم برای راحت شدن زایمان به ران پای چپ هم برای بیقراری بچه

بازم الهی شکر زود باردار میشی من هر بار یه سال بعدش تو اقدام بودم نمیشد جیگرم خون شده بود

وقتی سقط بشه مشکل داشته باشه

بهتر که نشه!!!!

والا بخدا

کاش هیچوقت نده آدم تو حسرتش بمونه تا بده و بگیره

آدم بیشتر ضربه میخوره😔

سر قبلی خیلی روم فشاربود

خیلی سختی کشیدم تحمل دومی رو ندارم

بعدشم که از این دکتر به اون دکتر باید بری ببینی دلیلش چی بوده پدرادمو درمیارن

اره میدونم چی میگی خیلی سخته ایشالله که هر چی به صلاحته رقم بخوره عزیزم

چرا همچین حرفی میزنی؟ 

عزیز دلم اول از همه اینکه انشالله قلب نی نیت هم تشکیل میشه به لطف و معجزه خدا

دوم اینکه منمدوبار سقط داشتم، چه سختیایی که نکشیدم، چه روزایی که نگذروندم

بعدش افتادم دنبال دلیلش

الان شکر خدا امروز 4 ماهم تموم شد و نی نیمم شکر خدا سالمه فداش بشم

ولی الان تقریبا 2ماه و نیمه که هم آسپرین مصرف میکنم هم هر روز آمپول میزنم و تا هفته 36 تزریق آمپولم ادامه داره

بازوهام کبود شدن جای آمپول ندارن ولی بازم میگم خدایا شکرت که منو به آرزوم رسوندی

و اینم بگم این که شما باردار میشی خودش یه نشونه بسیار خوبیه، اونایی که بدون هیچ مشکلی حتی باردار نمیشن چی بگن؟ اونکه بدتره

باز شما مطمئنی که باردار میشی، فقط ممکنه مثل من لازم باشه دارویی تو بارداری مصرف کنی

ولی بازم میگم انشالله همین تودلیت سالم سالمه

من شنیدم سقط نکنید تو طب اسلامی میگن 

بزارید بمونه تشکیل میشه، میگن هست قلب اما ممکنه پزشکها صداشو نشنون

اره دقیقا منم شنیدم

ماههای اول سخته کم کم بهترمیشه ولی قدراین روزهاروبدون که بعدا دلت واسه این روزاتنگ میشه من که هروقت که دلم واسه اون روزاتنگ میشه فیلمهاشومیبینم  

هرکس نظر خودشو داره

من میگم اگه قرار باشه بده بگیره نده بهتره

ضربه ای که سقط میزنه نازایی نمیزنه

من بارداری قبلیم با دارو بود

کلی دارو خوردم امپول زدم تا باردار شدم

خیلی روم فشار بود

تو بدترییییینننننن شرایط روحیم فهمیدم این یکیو باردارم

هیچکس درکم نکرد

هیچکس هوامو نداشت حتی شوهرم

من میگم سخت تر از بقیه

نمیدونم شاید شما بیشتر من سختی کشیدید😭

انقد سخت بود که وقتی یادم میوفته میشینم گریه میکنم😔

سقط یک طرف بی درک بودن و انتظارای بیجای اطرافیان هم یک طرف

تنبلی تخمدان دارم شوهرم ازمایش اسپرم نمیده

الان من موندم هزارجور فکر و خیال😑

عزیزم منم درد سقطو کشیدم

من تمام حرفاتو میفهمم و درک میکنم که چی میگی

چون منم دقیقا همین حرفا رو میزدم

وقتی سقط شد دفعه قبل هیچ کس دردمو نفهمید همه بهم میگفتن مگه بچه 20 ساله از دست دادی

واسه همین میگم میدونم چی میگی

ولی خب ما که نمیدونیم قسمتمون چیه

چاره ای جز صبر نداریم