2733
2739
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 1940802 بازدید | 85670 پست
رو بالشتی هارو کشیدم  سرویس رو شستم  توالت فرنگی سفید کننده زدم  شاید از شهرستان م ...

عزیزم میشه به منم بگید اینجا دقیقا دوستان چیکار میکنن منم ذلم میخواد به کارای خونه برسم و با نظم باشم گاهی عقب میافتم

خششش خش خش خش                         چیه خب امضا کردم دیگه  آقا ببخشیدا ولی تو کتم نمیره چند سال اینجا عضو باشین ولی تعداد تاپیکاتون صفر باشه،ناقلاها نکنه یه شخصیت دیگه با یه کاربری دیگه و هزارتا تاپیک دارین🤪🤪من اصلا مشکلی ندارم با اینکه کسی تو تاپیکام بگرده و راستش اصلا درک نمیکنم چرا خیلیا مشکل دارن با این موضوع😇
درس پس می‌دیم عزیز دلم🥰❤️

نفرمایین خانوم

اختیار داری عزیزم. 😘



سلام به همگی.


امروز :


دخترم قرار بود بره اردو. 

منم دیروز غذایی رو درست کردم برای ناهار امروز که دخترم خیلی دوست داره. 

برای همین گفت به جای غذايی که مدرسه قراره براشون سفارش بده، غذای خونه رو می بره.


امروز صبح زود برنجش رو آماده کردم، غذا رو کشیدم و تو وسایلش گذاشتم.


اگه یه پاکت چیپس رو در نظر نگیرم، باقی خوراکی هاش هم خوشبختانه سالم بود: سیب و لقمه ی نون و پنیر و گردو( پنیر رو هم که خودم درست می کنم). 


دیگه:


دو سری لباس شسته شد 


دو سری لباس خشک شده تا شد 


یه اتوی ریزی داشتم که انجام شد


شام شب و ناهار فردا آماده شد 


بانکه های آرد و شکر پر شدن


خرما شستم و ریختم تو ظرفش


کیک پختم


شنبه جارو کشیده بودم و یکشنبه آشپزخونه رو تمیز کرده بودم. مونده بود سرویس که امروز نظافت شد. 



فردا:


بعد از اینکه هفته ی پیش قرار گذاشتم و مجبور شدم کنسل کنم، باید برم برای یه مراقبت بهداشتی که خیلی هم بد موقع است ولی جور دیگه ای نمی شد هماهنگ کرد. 


لباس های تیره شسته بشن


لباس خشک ها تا بشن


یه دستی به سرامیکها بکشم


احتمالا لازمه یه جاروی فوق سریع بکشم


آشپزی انجام بشه. 



باقیشم که کارهای خودمه. یه کم عقبم از برنامه ها، امیدوارم بتونم متمرکزتر باشم.



مواظب خودتون باشین دخترا. 💞



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ما کارمون انجام دادیم بعدازظهر اومدیم خونه هر وسیله ای که تو ماشین بود اوردن خونه جا به جا کردم خوراکی ها جا به جا کردم.یه کم لباس دستی شستم.خودم یه دوش سریع گرفتم.

همون اول که اومدیم شام گذاشتم.نماز ظهرم خوندم.دوتا تلفن داشتم که انجام شد

همچنان کار دارم ولی دخترم نمی ذاره.

شادی صدام کنید
خدا رو شکر.امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه. مهمترین کسی که همیشه هست و ناظر اعمال ماست خود خداست ...

سلام عزیزان.بامدادتون به خیر و سلامتی.

اون ویدئو رو که نشد لینکشو بفرستم براتون،یه عکس از آخر ویدئو گرفتم میفرستم (همین جوری).

به اضافه ی حرفهایی که اون خانم زد.


نشستم نوشتم برای کسانی که این ویدئو رو ندیدن،و تقدیم به همه ی مادران و خانمهای عزیز این تاپیک.


هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند
2731

مامان و بابا داشتند تلویزیون نگاه میکردند که مامان گفت:خسته شدم،دیروقته،بهتره برم بخوابم.بلند شد و رفت تو آشپزخونه که برای فردا ساندویچ درست کنه.کاسه های دسر رو آب کشید.گوشت رو برای شام از فریزر درآورد (برای شام فردا شب).جعبهٔ غلات صبحانه رو چک کرد.ظرف شکر رو پر کرد.قاشق ها رو تو کاسه ها گذاشت.توپ ها رو روی میز گذاشت. قهوه ساز رو برای صبح فردا روشن کرد.لباسهای خیس رو انداخت تو خشک کن.یه سبد لباس انداخت تو ماشین لباسشویی.یه دکمهٔ کنده شده رو دوخت.مهره های بازی که روی میز مونده بود رو جمع کرد.دفترچه تلفن رو گذاشت سرجاش.گلها رو آب داد.سطل آشغال رو خالی کرد.یه حوله آویزون کرد تا خشک بشه.خمیازه کشید و بدنش رو کشید و رفت سمت اتاق خواب،سر میز تحریر ایستاد و یه یادداشت برای معلم نوشت؛بعدش هم مقداری پول نقد برای گردش مدرسه شمرد.یه کتاب درسی از زیر صندلی بیرون کشید.کارت تولد یه دوست رو امضاء کرد،آدرس رو روی پاکت نوشت،روش تمبر چسبوند و یه لیست خرید سریع برای فردا توی سوپر مارکت،نوشت.هر دوتا رو گذاشت توی کیفش.مامان بعدش کرم به صورتش زد،مرطوب کننده زد.مسواک زد و نخ دندون کشید.ناخن هاشو کوتاه کرد.شوهرش صدا زد و گفت: فکر کردم میری بخوابی!!؟

مامان گفت دارم میرم.یه کم آب تو کاسهٔ حیوون خونگی شون ریخت.گربه رو گذاشت بیرون و مطمئن شد درها قفله.به هر کدوم از بچه ها سر زد.چراغ خوابو روشن کرد.یه پیراهن آویزون کرد.جورابای کثیف رو انداخت تو سبد لباسشویی و یه صحبت کوتاه با بچه ش که هنوز تو اتاقش مشق می نوشت کرد.ساعت زنگدار رو تنظیم کرد.لباسای فردا رو آماده کرد.جاکفشی رو مرتب کرد.سه تا کار سخت رو به لیست کارای فردا اضافه کرد؛همون موقع شوهر تلویزیون رو خاموش کرد و بدون اینکه با کسی حرف بزنه گفت: خب من میرم بخوابم. و «واقعاً رفت»...

بذارید یه چیزی بهتون بگم: خانوما شما فوق العاده اید...

دارم بهتون میگم زنها چقدر به جزئیات خونه داری و مرتب کردن خونه اهمیت میدن و چقدر باهاشون سروکله میزنن.....

زنها به همهٔ اون کارهای ریز ریز و جزئیاتی که هیچ کس بهشون توجه نمیکنه،رسیدگی میکنن پس بذارین بهتون بگم: هیچ وقت لازم نیست نگران باشید که یه مادر خوب هستید یا نه،هیچ وقت لازم نیست نگران باشید که یه همسر خوب هستید یا نه.باید همه ی کارهایی رو که انجام میدید رو گرامی بدارید،براشون خوشحال باشید چون شما فوق العاده اید.

به افتخار همه ی خانمها و مادران

👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز