اول اينكه دلم مث شوهرم سنگ كنم بعد خودم مشغول عشقبازي با بقيه شم ب جا ي پسر س تا پسر 😎 ميخوام همه ي ناكامي ها و تلخياي زندگي نداشتن عشقمو فراموش كنم و سرگرم بزرگ كردن س تا پسرم شم و ب خودم برسم و خونم فقط اونم بياد و بره و برام مهم نباشه سرش با كي تو گوشيه ك ميگه دستت درد نكنه يا ن ب كاراي اونم مي رسم اما حداقل امكان دل بكنم ك ديكه غصه نخوردم و بعد سعي كنم درسم ادامه بدم اين پسرم ك بزرگ تر شد اخريو نمي دونم ميشه يا ن