امروز سرنماز به خدا گفتم خدا غلط کردم اخه چراباید همچین شوهری کنم همه ش تقصیر بابامه اگه اون درست زندگی میکرد مجبور نمیشدم با همچین کیسی ازدواج کنم به خدا من رتبه دورقمی کنکور بودم پزشکی تهران میخوندم احساس میکنم همه چیم از دست رفته . الان نتونستم با دوتا بچه شیر به شیر تخصص بدم فقط امیدم بچه هام شدن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
احساس میکنم احمقم به خاطرش از تهران انتقالی گرفتم بالا مادرشوهر زندگی میکنم کسی هس مثه من خودش و بدب ...
منم خودمو بدبخت کردم ،تنها نیستی عزیزم
من یک رشته خوب بهترین دانشگاه درس خوندم.فقط بخاطر خواهرم که پشت سر من بود و پدرم کارمند بازنشسته بود مجبور شدم با یک آدمی که از خودم پایینتره ازدواج کنم ،یعنی خودمو سوزاندم ،الانم دو تا بچه پشت هم دارم ولی همش فکر میکنم از دوستام عقب موندم،تو رو خدا به پیشرفت خودت برس
احساس میکنم احمقم به خاطرش از تهران انتقالی گرفتم بالا مادرشوهر زندگی میکنم کسی هس مثه من خودش و بدب ...
دستی دستی خودتو بدبخت کردیا
به فکر نجات خودت باش
فقط 6 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تیکر هدفمه حامله نیستم.تویی که داری این امضا رو میبینی...آره خود تو یه لبخند گشاد بزن اینجوری آفرین الاان خوشگل شدی دیگه نشینی غصه بخوریا همه چی درست میشه...
تیکر هدفمه حامله نیستم.تویی که داری این امضا رو میبینی...آره خود تو یه لبخند گشاد بزن اینجوری آفرین الاان خوشگل شدی دیگه نشینی غصه بخوریا همه چی درست میشه...
تیکر هدفمه حامله نیستم.تویی که داری این امضا رو میبینی...آره خود تو یه لبخند گشاد بزن اینجوری آفرین الاان خوشگل شدی دیگه نشینی غصه بخوریا همه چی درست میشه...