بیاید عتراف کنیم :)

وا مگه مادرشوهرتون خرج شما رو میداد؟؟؟

خواهرشوهر ک نشدم هنوز

خانواده همسرم و جاریم هم ادمای بدی نیستن

کلا کاری نداریم ب هم

اما اگه پاش برسه اصلا بلد نیستم بدجنسی کنم

فوقش فقط غر میزنم ب شوهر بیچاره م 

خب پس خوب کاری کردی.

نه بخدا شوهرم همه چی میخرید .فقط بعضی موقع ک اونا یه چیزی میخریدن میرفت قایمش میکرد و زنگ میزد شوهرم میگفت مثلا رب نداریم بگیر.بعدش ب پدر شوهر میگفتم کلی دعواش میکرد

من با خانواده شوهرم عالیم اونام واقعا خوبن از خانوادم بیشتر کنارشون لذت میبرم، اوایل برام سخت بود تحمل رفتاراشون چون جدید بود بعدش دیگه نم نم راحت شدیم و الان همش باهم شوخی حرف هرچیم بینمون بشه بهم راحت میگیم ازین ناراحتم بحثم میکنیم یساعت بعد خوب میشیم، مادرشوهرم هم هرچی ناراحتش کنه بهم میگه و مشگلو حل میکنه، بهترین راه برای خوب بودن بدی های همو به هم گفتنه تا تصحیح کنیم نه اینکه پشت سرش بگیم

اینجور میخواین عروس بیارید😞😞

عروس باید سنگین باشه این چیه

نه به داره نه به باره

......

ن عروس شذم

ن خواهر شوهر

حق دارید،دقیقا همینم میگه😐

من درقالب خواهرشوهری تا زمان مجردیم بعضی وقتا میدونم خواسته یا ناخواسته یه حرفهایی زدم که باعث ناراحتی زن داداشم شدم ولی یعدازدواجم جاهامون عوض شد اون مرتب تیکه میپرونه و....

درقالب عروس میگن که خوبی که ازحدبگذرد تادان خیال بدکند خانواده شوهرم واقعا اذیتم کردن از پدرشوهر گرفته تامادرشوهروخواهرشوهر وبرادرشوهر واز همه بدتز عمه وخاله ....شوهر،

درقالب جاری سعی کردم کاری به کسی نداشته باشم بایکی ازجاذیام خوبیم باهم اونیکی هم که خودش باهمه بده ودرشرف طلاقه و خیلی حرف دروغ پشتم گفت وحرفای منو به یه صورت دیگه انتقال داد که هیچوقت یادم نمیره،

ولی درکل اونقدری که ازخانواده شوهرکشیدم یه صد هزارمش به عنوان خواهرشوهرنبودم