2737
2734
عنوان

دقیقا دانشجوی کجان؟؟؟!!!

| مشاهده متن کامل بحث + 1004 بازدید | 41 پست

من که از دوران دانشجویی به این ور افسرده شدم قبلش معمولی بودم نه حالا خیلی شاد ولی الان افسردم کلا هیچ وقت مثل قبل دانشگاه نشدم

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چ دانشگاه جالبی بهتون کار داده بودن کجا میخوندی؟

شهرستان بودم

اره حقوقش کم بود اما 4  5نفر کار دانشجویی میگیرن اکثرا دانشگاها

پیام نور بودیم همه کتاب باید میخوندیم اصلا حذفی نداشتیم

خدایا شکرت هزاربار
2728
من کاشون بودم .پر از باغ و طبیعت و اینا.درس جای خود داشت عشق و حالم جای خود

شهری هم که من درس خوندم جاهای تاریخی داشت ولی خب انگیزه تفریح هم نداشتم آدم باید روحیش خوب باشه ولی انقد تو دانشگاه روحیم خراب بود حس گشت و گذار بیرون دانشگاه هم نداشتم الانم همینجوریم

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
چه جالب وقت این کارا رو چطور جور میکردین؟درس کی؟ بخدا من اصلا مفهوم شب امتحانی درس خوندن رو نمیفهمم ...

وای اگه شوهر من استاد دانشگاه بود نمیذاشتم دانشجوهاش‌و بندازه😐😐😐

دوتا 💙پسرام💙 تموم دنیام💋
وای اگه شوهر من استاد دانشگاه بود نمیذاشتم دانشجوهاش‌و بندازه😐😐😐

فک میکنی به حرف منه مگه،کار خودشو میکنه.

دانشجوها زنگ میزنن یه ساعت التماسش میکنن میگه باشه باشه بعد با همون نمره میندازه

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
فک میکنی به حرف منه مگه،کار خودشو میکنه. دانشجوها زنگ میزنن یه ساعت التماسش میکنن میگه باشه باشه بع ...

واااای بیچاره‌ها

تاحالا دلیل کارشو پرسیدی؟  درسته که همشون میگن درس نخوند و حقشه و از این حرفا

ولی خب چه فایده؟  مگه ما درس خوندیم چی از درسامون یادمونه؟  همش درگیر مشکلات زندگی هستیم 

دوتا 💙پسرام💙 تموم دنیام💋
2738
واااای بیچاره‌ها تاحالا دلیل کارشو پرسیدی؟  درسته که همشون میگن درس نخوند و حقشه و از این حرفا ...

میگه مهندسی بیسواد تحویل جامعه نمیدم وگرنه تو خرابکاریاشون تو آینده مسئولم

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
استادای مهندسی چرا انجورن...یعنی تحقیر هم میکردن اگه سوال ساده و پیش پا افتاده میپرسیدی من اصلا جرات ...

مال ما عمران بودن.. فکر و ذکرشون کار بیرون بود کلاسو ماست مالی می کردن و فوق العاده بی ادب بودن از تدریس هیچییییی حالیشون نبود. وضع منم مثل تو بود دقیقا. 

بزرگ ترین اندوه من و کمرشکن ترین دردم، نوستالژی های دهه 60 و 70...
مال ما عمران بودن.. فکر و ذکرشون کار بیرون بود کلاسو ماست مالی می کردن و فوق العاده بی ادب بودن از ت ...

:(


"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"

من تو کارشناسی خیلی دوران دانشجویی خوبی داشتم. در حقیقت اون دوران باعث  شد با زندگی دور از محیط خونه طعم استقلالو بچشم و روی پای خودم بایستم. خیلی فعال بودم تو کانونهای فرهنگی مختلف، انجمن اسلامی، روابط عمومی، برنامه های مختلف گروه تربیت بدنی، گروه کوهنوردی دانشگاه و هسته مشاوره فعالیت داشتم. در ضمن دانشجوی رتبه اول گروهم بودم. زمانی بود که دوستان واقعی زندگیمو پیدا کردم. در واقع اون دوران علیرغم تکاپوها، دغدغه ها و سختی که داشت باعث شد احساس زنده بودن کنم و به قابلیتهام پی ببرم. هر زمان که بهش فکر میکنم باعث میشه یک لبخند گوشه لبم بشینه و از اون برهه زندگیم واقعا راضیم 😊 ارشد هم تقریبا به همین صورت بود فقط بخش درسی نسبت به کارشناسی خیلی پررنگتر از فعالیتهای جانبی بود 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687