متاسفانه بله
درحدی که بدونه اون نمیتونم صبحونه بخورم
قبلانا تا چندروز نمیدیدمش
توی اون چندروز غذام و خوراکم فقط اب قند بود
نمیتونستم چیزی بخورم همش ولپ بودم ی گوشه بیحال و خسته و بی رمق
تااینکه دید ک جدی جدی چقد وابستشم و این حالتو دارم و دارم ب خودم صدمه میزنم
باهام میشینه صبحونه میخوره شام میخوره ناهارعصرونه ...
ولی کاش زوتر ازاسنا میفهمید ک چقد احساسی ام و دل نازک