تخم مرغ وسط محل کار😂 صفحه 4 | تبادل نظر نی نی سایت

مدیر

عضویت: 1402/12/18

تعداد پست: 1343

مدیر شرکت به بو خیلی حساسه حتی ناهار میخواییم بیاریم باید بدون بو باشه

امروز همکارا صبحانه نخورده بودن تا مدیر رفت سر پروژه تخم مرغ و سوسیس و رو غن و نون گرفتم درست کردیم حالا یه بوی تخم مرغی راه افتاده بود تو دفتر هر چی عطر و پنجره بود اوردیم وسط بلکه بوش بره😂

اندکی صبر...سحر نزدیک است...�🌱

1403/02/12

16:24

2 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مادرشوهرمریم_مقدس

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/18

تعداد پست: 1343

نه میگم لواشه تافتونه چیه ندیدم تاحالا😅

انگار میخواست لواش باشه ولی نبود😂خمیر پخته معمولی😂از این نون بسته بندیا ک هایپر میفروشنبغل محل کارمون فروشگاه افقه از اونجا گرفتم

اندکی صبر...سحر نزدیک است...�🌱

1403/02/14

12:07

1 نفر لایک کرده اند ...

hadiseh_m

عضویت: 1397/05/24

تعداد پست: 10633

انگار میخواست لواش باشه ولی نبود😂خمیر پخته معمولی😂از این نون بسته بندیا ک هایپر میفروشنبغل محل کار ...

😂آهان نوش جان🥰

فقط 15 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

من ریخته ام در رگ تو شیره جان* هی غلت بزن در منو دل رابتکان* این هم نفسی چه حس و حالی دارد* در پیکر من دو قلب دارد ضربان*🤰❤️💋👨‍👩‍👦 دردل من افتاده عشقت زمین گیر شدم♡سر تو با عصمت با شمسی درگیر شدم *** کار هرکس نیست با مرد زیستن♡ مغز خر میخواهد و صبر خفن زن سعدی با سعدی دعواش شده *** همسر جان، جان به قربانت کنم ای خوب خوبان*** مرا به صرف عشق کردی تو مهمان*** بیا که رنگ چشمت مرا دیوانه کرد از تو چه پنهان *** ۱۴۰۲/۱۱/۹ ضربان قلبشو شنیدم خداااااا🥰🥰دوبونش برم** ۱۴۰۳/۱/۱۸ تیکر من آبی شد🥹🥰😇آرین مامان خوش اومدی 🤭🤭

1403/02/14

13:02

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه

مادرشوهرمریم_مقدس

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/18

تعداد پست: 1343

😂آهان نوش جان🥰

قربونتت😂❤

اندکی صبر...سحر نزدیک است...�🌱

1403/02/14

14:03

1 نفر لایک کرده اند ...

عالیع

عضویت: 1402/06/12

تعداد پست: 3137

@عالیع @لیان_دلوان کجایین بی معرفتا😂💔

تو قبر😂😂

ولنتاین بود.پسره با رلش قرار میزاره تو خیابون همدیگرو ببینن،وقتی دختره میا پسره به رلش یه عروسک کادو میده .دختره ناراحت میشه پرتش میکنه وسط خیابون.انتطار داشت براش حلقه گرفته باشه.پسره با عجله میره عروسک رو بیاره که ماشین میزنه بهش و میمیره.سر خاکش دختره گریه میکرد همزمان که گریه میکرد عروسک تو دستش رو فشار میده میبنه صدا میده پارش میکنه و میبنیه یه حلقه داخلشه و اونجاس که میگن گاهی وقتا خیلی زود دیر میشه🚶‍♂️🖤

1403/02/15

01:39

1 نفر لایک کرده اند ...