شوهرم گفت میزنم صدا سگ بدی حرفم دوتا بشه 😭

فقط بچه نیار توام مثل من مظلوم نباش...البت که من فقط اعثابم نمیکشه نمیتونمم برم قهر ک گرون تموم میشه برام،چون هیچی ازین زندگی فعلا دستگیرم نشده،بعدش ببین ترازوی خوبیش سنگین‌تره یا بدی هاش؟بعد باید یه تلنگری بهش بدی یه ترسی بندازیش تو جونش

😐😐😐

تو رفتی جلو؟

که چی مثلا؟

وعععع بدمیاد ازینایی ک نمیتونن خودشونو نگهدارن

منم بدمیاد از قهر ولی دیگ واقعا هم فحش بده هم برم بغلش نوبره

نه معلومه خب چرا برم مگه خطایی ازمن سر زده که برم ازش معذرت خواهی کنم؟یبارم که شده اینجوری نباش باهات بد حرف زد کتکت زد باهاش سرسنگین باش اصلا محل بهش نده،نهار و شامتو اماده کن بخورین ولی اصلا تو چشاش نگا نکن بی تفاوت باش بزار یکم خودشو جمع کنه یعنی چی مگه ارث باباشو ازت میخاد...من خودم خیلی صبورم ولی یوقتایی دیگه قاطی میکنم مثل خودش میشم ولی هرکسی یه تحملی داره ولی خب باید بهت ارزش بده در مقابل یکارایی برات بکنه که قابل تحمل باشه میگم که کفه ترازوش ببین کدومش سنگینتره...ببین خوبیاش بیشتره یا بدیاش وگرنه هرمردی یه بدی هایی داره ولی باور کن نذار حقت رو پایمال کنه مگه عشق رو گدایی میکنه ادم کتک بخوری بهد بزور بری بغلش ک ...😐منم اوایل اشتباه تورو میکردم باز من جوابشو میدادم و ب دعوا میکشید اشتی نبودیم حالم خیلی بد میشد فکر کن اینستا نمیذاشت نصب کنم قایمکی نصب کردم پاک کرد دیگه بعدش آشکارا نصب کردم و دعوام کرد بعدش ذیگ عادت کرد دیکه تا اینحد ...اللن فقط بزرگترین مشکل من اینه ک نمیزاره خونه پدریم تنهایی برم یا اینکه زیاد بمونم نمیدونم از حسادت نمیزاره نمیدونم این ذاتش نمیزاره خلاصه نمیدونم رو این متمرکزم که اصلاحش کنم ولی تا حالا نتونستم....نقطه ضعفمم همینه زیادم دلتنگشون میشم اعصابم میریزه بهم

وابسته ب خودت و متکی به خودت باش...احساس میکنم یه دختر بی دست و پایی

ولی اینجوری نباش رو پای خودت وایستا

من بودم اون‌کاری که میخواستم‌رو میکردم اگه زد سر همچین موضوعی اون وقت تمومش میکردم و‌تا تهش میرفتم اگه نزد و‌صرفا زر مفت بود که هیچی