طرف خودش با زبون خودش گف نیاین خونه ما

بگو ربطی به تند و یواش رفتن نذاره اتفاقه یه بار میفته من اذیت میشم با این وضع نمیام به زور کشون کشون که نمیبرتت راضی نشو به هیچ وجه هم واقعا خطرناکه هم بهونه خوبیه نری خونه اون یارو

پس اگه اینجوری هست بنظرم دعوا و بحث راه ننداز ،،،اصلا یه جوری هم وانمود نکن که دوست نداری بری 

همون باسیاست پش برو ،،،،،،همون بگو کمم درد می‌کنه ،،،پام درد می‌کنه ،،،،یه کم بترسونش 

بگو یه موقع اگه فشار بیاد کیسه آب پاره میشه خدای ناکرده بچه خفه میشه !!.

بگو خودمم خیلی دلم میخواد بیام حال و هوای عوض بشه ولی مسعولیت دارم در قبال بچه ،،،،

دکتر گفته اصلا به مدت طولانی نشین و این حرفا ،،

بگو انشالله بعد زایمان و اینا 

همون سالی یکبار هم قطع کن. مرتیکه جوگیر زن آزار 

چ بی ملاحظه.جلو شما بلند شدن دعوا کردن..چ بی درک و فهم

بگو همه اینارو به دکتر گفتم دکتر گفته به هیچ وجه نری منم ریسک نمیکنم بچمو به کشتن نمیدم دیگم بحث نکن من نمیام به زور که نمیتونه ببرتت وقتی خودت هیچ جوره راضی نشی

چ بی ابرو  

حداقل دختره نکرده جلو شما کوتاه بیاد،شعله رو بیشتر کرده

همین،بخدا ماها اگه خون تو دهنمون باشه لو نمیدیم،اونوقت ببین اینا چ رسوایی ب پا میکنن،دیگه پررو ان هرجا شد بساط دعوا رو پهن میکنن

ضک

مشخصه شوهر تو هم مثل شوهر من جوگیره و حرف تو کله اش نمیره 

شوهر من کافیه ببینه یه نفر با زنش دعوا می‌کنه ،،،دیگه براش عادی میشه و روش باز میشه و یاد میگیره 

ببین تا لحظه آخر باهاش حرف بزن دیدی جواب نمی‌ده 

نقشه دوم رو اجرا کن ،،،خودت رو بزن مریضی و حل بدی 

باز دیدی حرف حالیش نمیشه دیگه باید از راه بحث و سلیطه بازی وارد بشی ،،،،

الان بحثتون بشه بهتر از اینه که بری اونجا شوهرت گردن کلفت بشه و یاد بگیره