شیطنتش جای خودش ، سنگینیشم جای خودش مثلا درست نیست توی یه جمع که رسمی و محترمانه اس حرکات سبک انجام بده .
از طرف دیگه هم خب نباید که افسرده باشه به وقتش به جای خودش بگه بخنده شوخی کنه برقصه و .. شاد باشه
پائولو کوئیلو:این که بدانی در راه درستی هستی یک چیز است،و این که فکر کنی راه درست فقط همین است یک چیز دیگر...ماهرگز نمی توانیم دربارهی زندگی دیگران قضاوت کنیم، هرکس رنج ها و چشم پوشی های خودش را دارد!💚منو توی تاپیک های مذهبی ،ختم، چهله و دعا تگ کنید💚اگر سوالی در زمینه های زبان انگلیسی و مهاجرت داشتید بپرسید خوشحال میشم اگر بتونم کمکتون کنم💚کارل پوپر:اگر چه در دانش کمی که داریم با یکدیگر متفاوتیم اما در نادانی بی نهایتمان همه باهم برابریم💚
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
بنظرم شیطنت بکن هنو بچس ولی کاری نکنه ک بعدها یادش بیاد تاسف بخوره
عدس کوشولووووم ۱۴۰۳/۱/۱۴ ساعت ۵ صبح سقط شد 💔روزی که آزمایش دادم دکتر آزمایشگاه بهم گفت ی عدس کوشولووو تو شکممه منم اسم کاربریمو گذاشتم مامان عدس کوشولووو اما دیگه عدسم و ندارم 🥺💔
روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیدهای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بیعیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷