شوهرم ۵۲ سالشه من ۴۳ بخاطر هم کلی تلاش کردیم بهاطر من از مشهد امد تهران.یکساله بیکارم همش درگیر مسایل ازدواج پیدا کردن خونه مراسم عقد و بعدش بیماری همسرم سدم .دوتاذعمل کرده پاش عفونت شدید کرد با زخم دیابتی کلی عذاب کشیدم یک ماه و نیم توی بیمارستان بودم همراهش .حالا که حالش بهتر شده گیر داده موعد خونه تموم شد بریم مشهد
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!! من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
ادم ها هرچی سنشون میره بالاتر تعلقاتشون به شهرشون بیشتر میشه ایشون که نمیتونه شهرشو ترک کنه و ...
قبلا خارج بوده از خداشه.ولی تهرانو از اول دوست نداشت میگه مشهد بهتره.کلا دنبال خونه حیاط داره تو مشهد میتونه اینجت با این پول فعلا سخته .خیلی گیرو گور داره .منم خسته شدم
این طور که من متوجه شدم مسئله مشهد رفتن بهانه است شما خودتم تمایل به مهاجرت داری از اینطرف هم بیماری ایشون خسته ات کرده پس مسئله حادتر ازین حرفهاست بهتره از مشاور کمک بگیری
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
بابا با هم میخواهیم بریم منتها یک چند سالی طول میکشه این چند سالو میخوام تهران باسم
اگه تهران کار نمیکنی خوب یه مدتم مشهد زندگی کنین موندنی هم که نیستین پس سخت نگیرین
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
اگه تهران کار نمیکنی خوب یه مدتم مشهد زندگی کنین موندنی هم که نیستین پس سخت نگیرین
توی تهران دنبال کارم به زودی شروع میکنم شوهرم تصمیماتش درست و منژقی نیست برم مشهد دو روز دیگه مبگه بریم شمال.همش شهر به شهر کرده از نوجوانیش تا الان .کلی پول از دست داده.اگه بهش رو بدم زندگیمو نابود میکنه
توی تهران دنبال کارم به زودی شروع میکنم شوهرم تصمیماتش درست و منژقی نیست برم مشهد دو روز دیگه مبگه ب ...
پس حق داری باهاش جدی صحبت کن ویلون و سیلون بودن و آرامش نداشتن حق شما نیست
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"