اممم منم قبلا جلو بقیه گفت رفتم تا پای طلاق دادگاه و ..... اومد التماس و گریه و.... میگفت نمیتونم و... خلاصه برگشتم چ برگشتنی
پدرم گفت دروغ میگه من باور نکردم بابام نزاشت بیام ی روز از خونه بابام فرار کردم اومدم پیش همسرم ولی کاش نمیکردم
الان بازم تکرار کرد
پدرمم از اون روز ک اومدم گفت این دیگه دختر من نیست