درست میگی منظورم من اینه وقتی نمیشه یا نمیتونیم ازهمون هم لذت ببریم .شماکه کارشوهرتو یااسی درونگرایی شوهرشو نمیتونه درست کنه اوقات تلخی کنه درست میشه؟بعدم شادبودنتووابسته هیچ احدناسی نکن این یه اصل روانشناسیه چون دنیا پرازحادثه های پیش بینی نشدست.
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
خوب چیکار کنم
بازم هزار تا چیز بهم گفت آخرشم بهم گفت اونا کارت دعوت برام نفرستادن فقط بهم زنگ زدن بهش گفتم الان زنگ میزنم بابام ببینم تو چرا این حزفو میزنی به بابام گفتم کارت دعوت نفرستادن مگه گفت بابا ما که کارت نمیخوایم مثل برادرته ولی کارت دعوت خودتون و پدرشوهرت و برادرشوهرتو دادن به خونه پدرشوهرت همه رو(چون ما طبقه بالا اونا هستیم کارتامونو همیشه میدن به یکی دیگه اون میده به بقیه) ضایع شد منم بهش گفتم اینکه خانوادت نمیگن برات کارت اومده به من چه ربطی داره
عزیزم پس اصرار نکن وقتی طرف خودتون مراسم هست یه ادم بیشعور دنبالت راه بیافته ...خودت با خانوادت برو حالشو ببر ..مگه اگر بیاد چه گلی میخواد به سرت بزنه؟ فک کن سرکاره
مهمونیای اونا رو هم اگر به خودت خوش میگذره برو ..جایی که دلت نمیخواد اصلا نرو تنها بره
دقیقاااا
منم ی حالی میشم
فک کن از ی ور عذاب وجدان میگیرم چرا من اومدم خوشگذرونی در حالی ک اون داره جون میکنه(حالا هرچقدممم ک اون از رفتن من خوشحال باشع)
از ی طرفم حسودیم میشه ب دیگران ک شوهراشون پیششونن
واقعا دلم نمیشه اب میخورم انگار ذهر هلاهله
براهمین نمیرم ب خودم میگم تو ک قراره بریو بهت خوشنگذره شایدم حال اونارم بگیری پ چرا اصن بری بشین خونت و خوشحال باش تا بری بیرون ناراحت
دقیقا شوهر منم هیچ جا نیست سره کاره ۱۴ روز و اون ۱۴ روزی هم ک مرخصی هست باهام نمیاد تا بهش میگم میگه من خونه خودمونم نمیرم میگم خوب به من چه اشتباه از خودته مگه من میگم نرو میگه تو نمیذاری به خدا که من تا حالا بهش نگفتم نرو خونتون الکی مذخرف میگه یه ریز تو چشمام نگاه میکنه و دروغ میگه
