ببینید اگر بنده این حرفا رو زدم فکر نکنید الانه غرق در خوشی هستم و خبر از حال شما ندارم اتفاقا شرایطم از دید همه اطرافیان خیلی بده چون شکست تلخی داشتم ولی این شکست دیدم رو به دنیا عوض و دنیا بینیم فرق کرد قبلا نوع خوشی هام خواسته هام مدلش متفاوت بود مثل همه آدم ها بود ولی بعد از شکست بعد از اینکه خودم رو خود واقعیم رو یافتم اینها رو گفتم که بگم روزهای سختی رو سپری کردم و فقط حرف نیست حرف دله اصلا حرف نیست یجور تجربه هست
به این فکر میکنم که خداوند منو دوست داشت و این خلوت رو بهم عنایت کرد خلوتی که من به من و من واقعیم رو به خدا برسونه برای من یک نعمته و شلوغی که منو سر گرم بازی دنیا کنه و موجب غفلت من بشه اینکه که خوشی نیست از نظر امروزی من
یه نصحیت از بنده به شما تا میتونی از این اوقات تنهایی و این فرصتی که دارین در کار خیر انجمن ها جا هایی که بشه گره از کار بنده ای باز کرد حضور داشته باشین در این کار هم اعمال نیکی به جایی خواهید گذاشت و هم احتمال اینکه با مردی با تقوا و درست جهت ازدواج آشنا بشین هست و اینکه این خلوت بهترین موقعیت برای دوستی با خداوند متعال هست اخ چه کیفی میده راز و نیاز با خدا در خلوت باشه و مخصوصا اون اشکهای خالصانه نه برای خواستن بلکه برای شکر نعمت هاش