2733
2734
عنوان

همسرم هر چی تویخچال مونده بود برد برا مامانش

| مشاهده متن کامل بحث + 777 بازدید | 54 پست
ن پسرش هر وقت اشتیاهی کرد،پشت پسرش بود و تشویقشم میکرد

مادرشوهر احمق منم همین بود هر وقت بردارشوهرم می آمد از مشکلاتش برای مادرشوهرم می گفت مادرش یه جوری نصیحتش می کرد انگار یه بچه در حال لجبازی هست می گفت برو اینجوری جواب زنت بده ، برو فلان کار بکن تا لجش دربیاد!  آخرش هم زنش طلاق گرفت!  یه بزرگتر اگه عقل داشته باشه با عروس درست رفتار می کنه تا زندگی پسرش دوام و ثمر داشته باشه! 

کنار میای، کنار میایی، کنار میایی، بعد یه روز می بینی دیگه نمی تونی کنار بیایی، از همون کنار می زاری می ری!
ن خیلیییی بهم بدی کرده کتکاش خودش مادرش مهریه بخشیدنم تحقیر کردناش قهراش  قهراش با خانوادم

الان واقعا این احساس رو داری که یه غده سرطانی از بدنت خارج شده ؟

نفر سوم یه خلوت دونفره نباشیم . 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

ن سنتی بود

خب دیگه ، شما در شروع این ازدواج هم اختیار تام نداشتی که امروز خودت رو مقصر کامل بدونی که چرا با این آدم ازدواج کردم . نظر مساعد خانواده هم بوده . 

نفر سوم یه خلوت دونفره نباشیم . 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687