نمیدونم چیکار کنم خیلی دارم سختی میکشم
همش میگم ب چ گناهی
اگه نداربود و فقیر بود میگفتم اشکال نداره
دورانی هم ک باهاش دوست بودیم همش فخر فروشی میکرد
اومده ب شوهرم میگه تا بچه ندارین جدا بشین من خیر و صلاحتون میخام
بعدم بمن میگه شوهرت پول نداره میگم خب بتو چ ک پول نداره ما باهم خوشبختیم