ما تازه از شمال اومدیم خانومه صاحب ویلا هی به من گفت یکی دیگه بیار گفتم نهههه دخترم یه سالشه گفت اولش سخته بعد راحت میشه گفتم به همسرم من نمیتونم دیگه
من بچه ی اولم ۸ ماهه بود باردار شدم دوباره
یعنی قشنگ جد و آبادم اومد جلو چشمم
الانم که بزرگه کلاس سومه و کوچیکه دوم
همچنان اذیت دارن
یکم که بزرگتر شه اعصابت آروم میشه و به دومی فکر خواهی کرد
دومی سختیای اولی رو نداره، چون یه بچه تو خونه هست که مشغول‌ش کنه
من ابجیم خیلی شلوغه و نق نقو جنگجو .... مامانم باهاش پیر شد اما از وقتی بردش پیش دبستانی و الانم کلاس اولیه منطقیتر و بهتره ولی درسش افت داره و کلاس تقویتی میبرتش چون تمرکزش پایینه و دنبال بازیه اما بازم شکر خدا شبیه ادمها شده رفتارش خیلی بد بود
بچه اول منم ۴سالشه دومیمم ۴ماهش ببین ساعت ۱۲ خب نا ندارم بلندشم
دیروز دخترم انقد خونه رو ریخته بهم هرکی میومد فک میکرد فک میکرد خونه تکونی دارم
عزیزم دست تنهایی؟من همه ی حال بدیم بخاطر روانمه چون تنهام کارو بچه داری خستم نمیکنه ازینکه که کسیو برای معاشرت درست ندارم بهم میریزم.همسرت نمیتونه کمک کنه؟
من دومیم۷ماهشه
من یه سال و چند ماهه ازدواج کردم عزیزم،با شوهرم مث شما شدم، مرغ پرکنده و اینا
دقیقا شوهر با بچه هیچ فرقی نداره
۱۱ ماهشه .. تا هفته پیش خیلی اروم بود .الان یه دفعه تغییر کرده. همش دنبالم میاد از لباسم میکشه گریه میکنه. معلوم نیس چی میخواد بغلش میکنم میخواد خودشو بکشه بیرون .میخوام بخوابونمش فرار میکنه میگم شاید گشنشه شیر یا غذا میدم نمیخوره .قبلا وقتی قطره هاشو میدادم خودش دهنشو باز میکرد الان قفل میکنه نمیزاره قطره شو بدم. شیر اصلا دیگه نمیخوره .فقط تو خواب .قبلا وقتی میبردم بشورمش اروم میموند الان جیغ میزنه مجبورم پوشکشو همینجوری عوض کنم .
لطفا با بچه دوست باش دعواش نکن چون قطعا اون هم یاد میگیره بهت پس میده
