آره نگو . منم اصلا گزارش بیرون رفتنم رو نمیدم. ۱۲ ساله ازدواج کردیم. صبح میرم خونه مامانم. عصر زنگ میزنم میگم از سرکار اومدی بیا اینجا. یا میرم خونه عمم یا دختراش یا خواهر شوهر. شب تو حرفام میگم. برنامه ریزی بیرون رفتن میکنم بعد بهش میگم. البته اینکه کاری نداشته باشه و خونه باشه رو در نظر میگیرم. اگه ندونم ازش میپرسم ولی در نهایت برنامه ریزی آخر رو خودم میکنم
اصلا و ابدا حساب و کتاب کاراشو ندارم. ۱۲ ساله عروسی کردیم ۴ سالم عقد بودیم من هنوز نمیدونم شوهرم چقدر حقوق میگیره. نه اینکه اون بهم نگه. خودم تا حالا نپرسیدم. اصلا نمیدونم کی چک داره. به کی بدهی داره. قبض آب و برق چقدر اومده. هیچی اینا به من مربوط نیست. هر وقت پول بخوام میگم بزن به کارتم. اگه داشته باشه میزنه. نداشته باشه میگه چند روز دیگه و من اصلا دیگه اسم پول نمیارم. نه اینکه اخم کنم. حتی بدونم کم اورده وسیله خوراکی خونه هم نمیگم بخره. هرچی داریم تو خونه درست میکنم. حقوقشون میگیره ۲ یا ۳ تومن میزنه به کارتم. تا حالا هم نپرسیده کجا خرج کردی. منم همه رو پس انداز میکنم. هیچیش خرج خونه و بچه ها نمیکنم حتی نمیدونه پس انداز دارم
حالا خواهرم ۲ سال از من بزرگتره و ۴ سال زودتر ازدواج کرد. میاد آب بخوره زنگ میزنه به شوهرش. حتی میدونه چند ریال شوهرش بدهکاره تا همه همکارا شوهرشو میشناسه ولی من اصلا خوشم نمیاد. اصلا نمیخوام از سر کارش تعریف کنه. معتقدم که مردا احتیاج دارن گاهی برا خودشون باشن. بخواد از خونه بره بیرون میگم کجا میگه الان میام و من اصلا نمیپرسم. اخمم نمیکنم چون خودمم یه وقتا احتیاج دارم تنها باشم
شوهرم هرجا میشینه تعریف منو میکنه زنای همکاراش بهم گفتن. خودش نگفته