2737
2739
عنوان

تجربیات من از مسیر iui تا ivf

| مشاهده متن کامل بحث + 266390 بازدید | 1661 پست

«مرحله ی تخمک کشی»

امروز ۲۸ فروردین من ساعت ۷‌.۳۰ صبح باید مرکز میبودم برای تخمک کشی .از شب قبلش قشنگ معلوم بود تخمدان هام داره خیلی صبوری میکنه با این حجم از تخمک ها.

شب قبلش گفتن شام سبک بخورین و ساعت ۱۲ شب به بعد ناشتا باشید و حتما حموم و اصلاح انحام بدین.اینقدر دلم آشوب بود که نمیفهمیدم چیکار میکنم شروع کرده بودم به خونه تکونی شوهرم غروب مرغ و گوشت خریده بود گفته بود دست نزن از کار برگشتم ریز میکنم .مگه دلم طاقت میاورد مرغ و گوشت رو ریز کردم یکمم از مرغ نگینی سرخ کردم و خوردم و بعدش حموم رفتم اومدم رفتم رختخواب فکر و خیالای بود که تو سرم بود میگفتم کی فردا میشه من کارم تموم شده باشه.به زور ساعت ۱۲ خوابیدم ساعتمو ساعت ۵ صبح کوک کردم که ۲ ساعت تو راهیم ساعت ۷.۳۰ برسیم ساری.ساعت ۳.۴۵ صبح بیدارشدم مگه خوابم برد سبد چای رو جمع کردم و موهامو سشوار کردم نماز صبحمو خوندم از خدا کمک خواستم که درد نکشم زیاد من آستانه دردم خیلی پایینه .از صبح بیدارشده بودم درد داشتم از درد پریودی هم بیشتر بود البته بدن با بدن فرق داره اینو زمانی فهمیدم که اونجا غیر از من ۴ نفر دیگه هم بودن انگار نه انگار تخمک کشی داشتن اصلااااا درد نداشتن گفتم بدونین که من اگه درد کشیدم دلیل نمیشه شماهم درد داشته باشین.همسرمو بیدار کردم ساعت ۵.۳۰ به سوی ساری حرکت کردیم .

وحشتناک درد داشتم یه دست انداز که میرفتیم من جیغ میزدم بنده خدا کنار هر دست اندازی ایست کامل میکرد بلاخره با دردهای. که کشیدم رسیدم مرکز پیاده شدن از ماشین همانا درد وحشتناک منم همانا نگم براتون که چی کشیدم تا به اسانسور رسیدم بنده خدا همسرم خیلی ترسیده بود .

یهو یه اقای اومد اسانسپر دکترها رو باز کرد گفت شما بیاین با من برین.تو راه یهو اقا گفت تخمک کشی دارین من خجالللت کشیدم که همسرم گفت اره من نمیشناختم اون اقا رو که وقتی اومدیم بیرون همسرم گفت دکتر مردان ما این اقا بود.رفتیم اونحا یه فرم دادن پر کنیم.

«مرحله تخمک کشی »من با اون حجم از درد فقط امضا میکردم میشنیدم که داشت توضیح میداد برام که چیو امضا میکنی ولی اصلا حواسم بهش نبود اون قسمتی رو متوجه شدم که گفت اگه یک سال از فریز جنینات گذست و هزینشو پرداخت نکنی یا جنین رو امحا میکنیم همون کشتنشون منظورشونه.یا امضا کنین که به یک زوج دیگه اهدا کنیم.

که ما دلمون نیومد بکشیمشون پس همون قسمت اهدا رو امضا کردیم .نشستم تا همسرم بیاد رفته بود جواب تست کرونامونو از ازمایشگاه بگیره بعدش که اومد متوجه شدیم نفر آخر برای عمل تخمک کشیم تصور کنین با اون حجم از در. نفر اخرم باشی.نمیشه پارتی بازی کرد چون برحسب ساعت  اخرین امپول آزادسازی تخمک عمل میکنن چون من ساعت ۱۰ شب بودم نفر اخر بودم نفر اول ساعت ۸ شب امپولشو زده بود.نمیدونم فازشون چی بود با اینکه حدودا ۲۵ تا ۲۸ میلیون از ما پول گرفته بودن حدودا دوباره ۱.۶۰۰میلیون دوباره گرفتن.رفتیم طبقه پنج اتاق انتظار عمل که من واقعا نمیتونستم بشینم یا حتی ایست کنم.

منو بردن داخل اتاق عمل یه تخت دادن تا دراز بکشن.دیدم یکی یکی اونایی که تخمک کشی میخوان انجام بدن اومدن .که خوش و خرم میگفتن و میخندیدن ظاهرن من فقط درد داشتم .ازشون راجب تخمکا که پرسیدم هر چهار نفرشون زیر ده تا تخمک داشتن 

حتی یکیشون فقط ۳ تا داشت امیدوارم که بمونه براشون اون بنده خدا مبگفت گفتن تخمکات ضعیفه.یکی یکی صدا میکردن میرفتن و بیهوش میشدن و تخمک کشی میکردن خیلی حس بدیه ببینیشون ولی خودت با اون حجم درد نفر آخر باشی.راستی اتاق بغلمون انتقال جنین داشتن لگو بخند میکردن واقعا از ته دلم واسشون دعا کردم که همشون بچه دار بشن .نوبتی هم که بود نوبت من بود صدام کردن و رفتم داخل استرس خاصی نداشتم فقط میگفتم نکنه بیهوش نشم ههههه.

انژوکت و وصل کردن و شروع کردن سوال پرسیدن.در همون حین اون دستگاهی که دهانه واژن رو باز میکنه گذاشتن ولی به صورت عادی درذ خاصی نداره ولی چون من زیر شکمم درد میکرد خیلی درد گرفت فکر کنم شستشودادن چون یه مایع ریختن داخل تا اینجای کار هوش داشتم.ولی یهو حس کردم دهنم یه مزه ای شد و بعدش تو تاریک مطلق فرو رفتم.اینقذر زمان نکشید. که اسممو صدا کردن که منو از تخت بیارن روی تخت بغلی.دیدم ۸۰ درصد دردام کم شده یعنی یه کوچولو فقط درد داشتم که اونم با شیافی که داده بودن خوب شد.ساعت ۱۰.۳۰ صبح مرخص شدم.همون مطب شیافمو گذاشتم.اومدم توماشین یه ابمیوه کیک و یه بطری دوغ خوردم اومدم خونه مامانم که مامانم سوپ ماهیچه پخته بود حتما دوغ و سوپ ماهیچه بخورید والبته از همه مهم تر سفیده تخم مرغ خام هم بزنین با اب پرتقال طبیعی قاطی کنین بخورید.تا الان که ساعت ۱۱ شب من درد خاصی ندارم فقط یه کوچولو شکمم درد گرفت که خوب شد راستی ۳ روز دیگه تماس میگیرن تعداد جنین ها رو میگن خدا کنه تعداد و کیفیتشون خوب باشه به امید خدا.۳ تا امپولم دادن سترورلیکسدور نافی واسه ۳ روز حالا نمیدونم تزریقش چه مدلیه اخه سر سوزنش بلنده اگه واسه نافه پس چرا سوزنش بزرگه خدا به خیر کنه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چند تا جنین تشکیل شد چه موقع میخوای انتقال بدی؟

قرار شد تماس بگیرن امروز سومین روزی بود که تخمک کشی کردن خودشون گفتن ۳ تا پنج روز شاید هم یک هفته بعدش باهاتون تماس میگیرن که اطلاع بدن چه تعداد جنین تشکیل شده.

برگه ای که دادن گفتن دومین روز دومین پریودیت  بیا .میشه حدودا یک ماه و نیم انشالله

2731
قرار شد تماس بگیرن امروز سومین روزی بود که تخمک کشی کردن خودشون گفتن ۳ تا پنج روز شاید هم یک هفته بع ...

سلام ببخشید هزینتون تا این مرحله تقریبا چه قدر شد ؟بیمه ها هیچی قبول میکردن ؟ 

سلام ببخشید هزینتون تا این مرحله تقریبا چه قدر شد ؟بیمه ها هیچی قبول میکردن ؟ 

سلام عزیزم چون ما اهدایی هستیم هیچ گونه نامه ای به ما ندادن که از بیمه پولشو دریافت کنیم 

فکر کنم تا به الان حدودا ۳۰ تومن شده 

چند تا جنین با چه گریدی براتون تشکیل شد کی انتقال میدید؟

عزیزم ۱۰ تا جنین 

که سه بسته شد که ۳ بار میتونم انتقال بدم 

گریدشم گفتن روز انتقال کارتشو میدیم بهت 

من انشالله اوایل مرداد خدا بخواد انتقالمه 

2740

منم مرداد به امید خدا میخوام انتقال بدم 

الان پریود شدم دکتر گفته پریودی بعدی برم برا انتقال 

حالا یه سوال دارم 

من میتونم از ۵قاعدگی شروع کنم ال دی بخورم 

اخه میترسم پریودیم بیفته تو تعطیلات برنامه ها بهم بریزه 

سلام من جوابت رو دادم من چون ترسیدم با بیهوشی انجام دادم، البته من با سونو واژینال مشکلی نداشتم اما ...

ببخشید منم واژینیسموس هستم و هفته ی بعد قراره iui بشم، شما بدون بیهوشی انجام دادین سخت بود؟ درد داشت؟ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز