به زور میخان منو برگردونن

کارش آزاده نمیاد میگه اینجا کوچیکه میشناسنم اونجا غریبن ترافیکه حوصله ندارم پارسال داداشم مغازه اضافه خرید بهش پیشنهاد داد گفت بیا روش کار کن نیومد 

مشاوره خوب کم پیدا میشه طلاق نمیده ولی هیچ گامی هم برنمیداره برا تغییر زندگی همیشه خدا کارداره

خانوادم همش به عکر ابرو خودشونن بخدا تو فامیل خیلیا جدا شدن و چه کارها که نمیکنن من بیام قهر خانواده همونا ابروم میبرن و تا سالها حرفشو پیش میکشن اما عیب خودشون نمیبینن دلم نمیخاد اتو دستشون بدم اما از طرفی این زندگی ب این منوال رو هم نمیخام

اخه وقتی اونا محل نمیدن به من و از من خوششون نیاد چرا به زور برم خودمو سبک کنم از طرفی نمیخام پاشون به زندگیم باز شه و اذیتم کنن چندساله اصلا نمیدونن خونه ام چه رنگیه بعدشوهرم زورش میگیره عمدا با اینکارشون میخان بین مااختلاف بندازن بعد مظلوم نمایی کنن که ما چه دخالتی کردیم ما حتا خونشون نمیریم .شوهرم تنهایی زیاد میره انتظار داره دعوت کنم منم حوصلشون ندارم و ازطرفی اونا هیچوقت منو دعوت نکردن