یه رفیق صمیمی دارم نزدیک ۱۵ ساله باهم دوستیم خیلی دخترخوبیه اما مثلا هروقت خودش دورش خلوت باشه میگه بیا بریم بیرون یا مثلا حرف بزنیم.اما هرسری که من میخوام که بریم بیرون میگه نه امروز کار دارم امروز با خواهرمم و این حرفا… وقتاییم که میریم همیشه من ماشین میبرم حتی گاهی خواهرشم میاره اما تاحالا نشده هرروز که با خواهرش میرن بیرون بگه دنبال توام میام باهم بریم،منم دیگه ام نمیتونم دوست جدید پیدا کنم که بهش اعتماد داشته باشم.شما بودین چیکار میکردین؟بعضی اوقات مثل امروز بدجور دلم میگیره و دلم میخواد باهاش باشم اما اینجوری جوابمو میده…حتی گاهی واسه اینکه بیاد میگم مهمون من بریم کافه