نه زیاده روی نیست. بالاخره یکجایی باید این اخلاق خواهرش متوقف بشه بفهمه کارش خیلی زشته.
نمیشه که همش اون سوارسر بقیه باشه.
یک زمانی چندسال پیش ازیک کسی که فکرمیکرده عشقه جدا شده. خوب؟! اینچه مجوزیه برای اینکه همه ازدستش عاصی باشن؟
اگر الان جلوشو نگیرن باهاش برخورد نکنن این آدم بدبخت میشه. تا اخر عمرش همینطوری میمونه.
یک ادم گنده دماغ بداخلاق که روز به روز بی شعورتر میشه و تا اخر عمرش تنها میمونه
مراعات کردن چنین ادمی لطف بهش نیست خیانته. باید متوجهش کنن که اطرافیان تایکجایی تحملت میکنن. بعدش دیگه ولت میکنن.
اگر مشکل عصبی داره ببرنش دکتر. ولی نباید تحملش کنن. نبایدکاری کنن که فکر کنه رفتارش درسته و عادیه
استارتر هربار براش سوغاتی میبره. داره بهش میگه تو هر بلایی سر من بیاری رفتارت درست و عادیه و من برام فرقی نمیکنه. داره تایید میده به رفتاراش. مادر و پدرشم همینطورن. باهاش برخورد میکردن الان خوب شده بود. ولش کردن اونم روز به روز داره بدتر میشه و فکر میکنه حق داره و رفتارش درسته
ولش کنین. کلا ولش کنین انگار که نیست. حتی برای ناهار و شام بگو صداش نزنن. باید احساس طرد شدن تنها موندن بی پشتوانه شدن کنه.
از اول نباید بهش اجازه میدادین اینطوری رفتار کنه. این مهار نکردنش فقط خیانت بت خودشه. فکر پنجاه سالگیش باشین کی براش میمونه با این اخلاقش؟
حتی فرصتهای ازدواجش رو از دست میده. باید به خودش بیاد. وقتی تنها شد وقتی دیگه کسی نخواستش خودش تصمیم میگیره بره دکتر.
فقط داره خودشو بدبخت میکنه.
حالا اینسری همینکاری که من میگم بکنین. خودتون اصلا محلش ندین انگار این دیوار چقدر باهاش کار دارین؟ هرچی گفت هم کلا انگار نمیشنوین. بچه هاتونم همینطور. به پدر و مادرتونم بگین اصلا تحویلش نگیرن. بخصوص مواقع پرخاشگری اصلا انگار این دیوار. کار عادیشونو ادامه بدن. اون اونجاداره خودشو تیکه پاره میکنه اینا تلویزیونشونو ببینن، چایی بخورن میوه بخورن چیزی پرتکرد اصلا انگار نه انگار فحش داد انگار صداشو نمیشنون. کلا انگار نیست انگار وجود خارجی نداره.
موقع غذا هم به اسم صداش نکنن فقط یکبار بلند بگن ناهار امادست شام امادست همین.
دیگه هیچی
مطمئن باشین کم کم بهتر میشه
من برادرشوهرم دقیقا همینطوری بود طلبکار عالم و ادم بودکه چرا خانمش طلاق گرفته. اینقدر پررو شده بودروی پدر و مادرش دست بلند میکرد. دیگه شوهرم و بقیه داداشاش اومدن از خونه باباشون انداختنش بیرون. یکسالی هیچکس محلش نمیداد باهاش حرف نمیزد. خودش رفت دکتر خودشو جمع کرد الان همچین آدم شده سر به راه شده.
تا احساس بی کسی و تنهایی نکنه ونترسه دست از این رفتاراش برنمیداره
