کاملا درسته پارمیدا. مهم نیست آدم کجا زندگی می کنه مهم اینه که آرامش روحی و فکری داشته باشه. اینجا ایرانی خیلی کمه. و من هم در تمام طول دوران مدرسه و کار, فقط با یک ایرانی برخورد داشتم که اون هم بعد از اتمام تحصیل برگشت ایران. همسر من و همسرم برادرم هم ایرانی نیستند و ما تو خونه خیلیییی کم فارسی حرف می زنیم. ولی من هنوز ارتباط خودم رو با دوستای تو ایرانم حفظ کردم و به جرات می تونم بگم دوستای تو ایرانم, از خیلی از خارجی های اینجا بامعرفت ترند. دانمارکی ها هم توشون آدم های خیلی خوب پیدا میشه و چند تا دوست صمیمی دانمارکی هم دارم که با بعضی هاشون واقعا خاطرات شیرینی داشتم. ولی همیشه اون گوشه ی قلبم دلم واسه خاطراتم با دوستام تنگ میشه. البته دوستام میگن چون من نوجوون بودم که رفتم, واسه همین با مشکلات, محدودیت ها و سختی هایی که تو ایران هست آشنا نشدم . اون موقع که من رفتم همه چی برام تو ایران قشنگ و خوب بود و تمام زندگیم پر از مسخره بازی و خندیدن و ادا درآوردن بود. طبیعتا اینجا که بزرگتر شدم و با مشکلات زندگی آشنا شدم, ایران برام همیشه همونجایی موند که من فقط توش می خندیدم و هیچ وقت هیچ مشکلی توش نداشتم. یه کم توضیحش سخته.. به هر حال حتی اگه فقط یک روز از عمرم باقی مونده باشه هم میرم تو ایران اون یک روز رو می گذرونم. خوشحالم که تو توی آلمان احساس خوبی داری پارمیدا. واقعا مهمترین چیز اینه که آدم از وضعیت زندگی خودش راضی باشه و مجبور به تحمل کردن چیزی نباشه. امیدوارم همیشه موفق باشی عزیزم.