چندش ترین اتفاقی که تا حالا توی زندگی تون افتاده چیه؟ اول خودم میگم صفحه 12

مدیر

عضویت: 1394/02/04

تعداد پست: 591

پسر دو ساله ام چند وقت پیش بردم پارک،بعد کل بازی اینا رفت تو‌چمنها بگرده منم نشسته بودم نگاهش میکردم رفت پشت درختچه ها،وااایییی بعد که برگشت ،یه آدم بی شعوری رفته بود لای درختچه ها پی پی کرده بود پسر منم لگد مالش کرده بود کل هیکلش شد پی پی،یغنی تا سر حد مرگ عصبانی شدم نمیدونین چه کشیدم

یه پسر دارم شاه نداره..صورتی داره ماه نداره...

1395/10/13

00:55

4 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مامان_بنیامین11

مدیر استارتر

عضویت: 1394/02/04

تعداد پست: 591

فاطمه جان کپ کردم از ترس

یه پسر دارم شاه نداره..صورتی داره ماه نداره...

1395/10/13

02:06

0 نفر لایک کرده اند ...

فاطمه233

عضویت: 1395/04/31

تعداد پست: 10449

خخخخخ هر وقت خواستی کسی ازت بترسه اینو نشونش بده پس👍

هرروز که از خواب بیدار میشید اگه دیدید تو ایران اتفاق ناراحت کننده‌ای نیفتاده تعجب نکنید صفحه رو یه رفرش کنید خودش درست میشه🙄

1395/10/13

02:07

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید،

خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

مامان_بنیامین11

مدیر استارتر

عضویت: 1394/02/04

تعداد پست: 591

این عکس نگه میدارم واسه کارآگاه بازی خوبه

یه پسر دارم شاه نداره..صورتی داره ماه نداره...

1395/10/13

02:11

0 نفر لایک کرده اند ...

الهامم

عضویت: 1394/02/11

تعداد پست: 11416

تو لیوان شیر کاکایو میخوردم اخرشو ک خوردم حس کردم تو دهنم نخ گلوله شده اس با دستم در اوردم دیدم سوسکه جیغ زدم و پرتش کردم نمیدونم کجا

دوستای عزیزم میشه برای حل مشکلم هرجور ک دلتون میخواد دعا کنید؟منم دعاتون میکنم ب هرچی که میخواید برسید😍

1395/10/13

04:23

0 نفر لایک کرده اند ...

fahime_sh_99

عضویت: 1396/07/13

تعداد پست: 2

منم یه خاطره خیلی بد دارم! ی بار خیر سرم رفته بودم پیاده روی صبح، تقریبا 17-18 سالم بود ی 206 اومد کنارم که آدرس بپرسه مثلا! همین که سرمو برگردوندم سمتش، دیدم اونجاشو گرفته دستش و داره جق میزنه، اولین بار بود شومبول راست دیدم از نزدیک ، از ترس خشکشم زده بود ، فکر کنم از اینکه من نگاهم رو اونجای زشتش قفل شده بود تحریک شد و آبش پاشید بیرون، چقدرم منی ش زیاد بود نکبت ، بعدش خودش راه افتاد رفت

منم مثل منگلا از جام نمیتونستم تکون بخورم، هنوزم یادش میوفتم حالم بد میشه، آبش رو همه جا ریخت، دستش و شورتش پر منی شد

1396/07/13

02:23

3 نفر لایک کرده اند ...