من میخوام از دید بچه ای بگم که بچه که بودم خیلی فرق میذاشتن
مامان بزرگ بابابزرگم بچه های عمه هام رو از بچه های پسراشون بیشتر دوست داشتن
باز اونها جلوی بقیه هم ظاهر سازی نمیکردن
اما میدونی ما هفته ای دو هفته ای یکبار اونجا میرفتیم و برام مهم نبود
دلم میخواست زودتر بریم خونه خودمون. یعنی کلا اونجا رو دوست نداشتم و ازشون آزار نمیدیدم.
دو ساعتی هم که اونجا بودیم با گل یا پوچ یا یک دو قل خودمو با دختر عمه هام سرگرم میکردم
فکر نکن خیلی بغرنجه این قضیه. اونها جایی در دل بچه ات باز نمیکنن و فقط همین. فکر نکن آسیب خاصی میبینه
طبق وظیفه تون هفته ای دو هفته ای یکبار دو سه ساعتی برین و بیشتر از اینم کاری براشون نکنین