2752
2734
عنوان

دعوای من با خواهرم قضاوت باشما لطفاً بیایید

| مشاهده متن کامل بحث + 571 بازدید | 59 پست
خدا شاهده اصلا تو خونم دست به سیاه و سفید دست نزده حرصش از این گرفته که من گفتم دخترت درست تربیت کن ...

خب نمیگفتی یکی دو روز بوده دیگه خواهر منم تو خونه ش بهم بگه دخترتو درست تربیت کن بهم برمیخوره

اینجوری نبود نمیدونم چرا این دفعه اینکار کرد تازه قبل رفتنش باهم آشتی کرده بودیم نمیدونم بعدش چی شده همه رو به شوهرش گفتم خوب مامان و بابام هم بودن هر وقت مامانم این حرفها رو برام انتقال میده ازش میپرسم تو قضاوت کن اونم میگه والله من نمیدونم چی بگم میگم خوب تو هم بودی چرا طرف اونو میگیری . خلاصه خیلی ناراحت شدم دو روز بعد رفتنشون خونه رو تمیز کن پذیرایی کن اونم جوابت

خدایا شکرت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

خب نمیگفتی یکی دو روز بوده دیگه خواهر منم تو خونه ش بهم بگه دخترتو درست تربیت کن بهم برمیخوره

آخه حرصم میگرف وسایل بر میداشتمیزاشتتو کیفش میزاشتدر میکوبید تا بچم بیدار بشه

خدایا شکرت
خدا شاهده اصلا تو خونم دست به سیاه و سفید دست نزده حرصش از این گرفته که من گفتم دخترت درست تربیت کن ...

به خودش گفتی یا از طریق مادرت بهش رسوندی؟🤔

اون وسیله چی بوده؟


ولی خب بهتر دیگ خونت نمیان بمونن

خواستن هم بیان بهونه ای چیزی بیار که مثلا مسافرتین خونه نیستین

والا عصابتم راحته همچین خواهری همون بهتر ک نیاد

2731

کیمیا جان خواهرم برگشت به دخترش گف این اشغال چیه برمی‌داری پدرت میلیاردها تومان تو حسابشه تو اینو برداشتی منم گفتم وسیله کنه اشغال نیست درست صحبت کن درسته حرفمون شد ولی بعدش باهم آشتی کردیم از نظر من آشتی کرده بودیم انگار تو راه که داشتن میرفتم به شوهرش گفته

خدایا شکرت

خودم از اون روز اعصابم خرابه همش با خودم میگم مگه من چکار کردم خوب وسیله خونمه نمی‌خوام برداره بدون اجازه حالا با اجازه باشه یه چیزی خود خواهرم خیلی خسیسه 

خدایا شکرت
کیمیا جان خواهرم برگشت به دخترش گف این اشغال چیه برمی‌داری پدرت میلیاردها تومان تو حسابشه تو اینو بر ...

اگه میلیاردها تومن تو حسابشه بره هتل بمونه یا وقتی سه روز میخوره میخوابه خونه مردم حداقل یه وعده رو از بیرون غذا بگیره زنیکه فس فسو

خودم از اون روز اعصابم خرابه همش با خودم میگم مگه من چکار کردم خوب وسیله خونمه نمی‌خوام برداره بدون ...

اصلا عصابتو خورد نکن کار اشتباهی نکردی

رابطتون هم باز اوکی میشه

ولی خب دیگ اخلاقشون اومده دستت خواستن بیان خونت بهونه بیار ک دیگ نخوان بیان بمونن

من کارمند الان مرخصی زایمانم از اداره یه موقع پولی چیزی اضافه بریزن خواهرم اگه بگه برا منم بفرست زود براش کارت به کارت میکنم هر چقدر هم وضعش خوب باشه به عنوان خواهر بزرگتر که منم ازم انتظارات بیخود داره

خدایا شکرت
اصلا عصابتو خورد نکن کار اشتباهی نکردی رابطتون هم باز اوکی میشه ولی خب دیگ اخلاقشون اومده دستت خوا ...

قبلنا میامدن ایندفعه نمیدونم چشون بوده بدتر از اینکه مامانم چیزی نمیگه ناراحتم می‌کنه الان نه با اون نه با مامانم حرف نمیزنم

خدایا شکرت

شوهرش دم به دقیقه چایی میخورد دیگه ما نمیدونستیم آقا چقدر دیگه میخواد چایی بخوره قشنگ خودش می‌رفت آشپزخونه چایی دم میکرد تند تند میخورد انگار قهوه خونه بود 

خدایا شکرت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز