واقعا معنی دختر بساز تغییر کرده برای طرفم

نمیدونم واقعا 

من سر این موضوع چنبار گذاشتم رفتم

فایده نداره

فعلا این سری تصمیم گرفتم به زندگیم ادامه بدم و بیخیال باشم اما باهاش خوب باشم و بحث نکنم

اینجوری بهتره

هم اعصابم آرومه هم اون هست تو زندگیم

پس مشغله ی کاری داره درسته؟؟؟آخه من از این موارد زیاد داشتم

چون علائم سرد شدن وجدا شدنه

چون تجربه چندین دختره ...یکیش خودم 

اول جداشدنا همین شکلیه

انقد باهم حرف نمیزنین که ازهم دور میشن

بعدها سرد میشین وبود ونبود هم براتون یکی میشه

ببخشید خداشاهده قصدی ندارم دوستید باهم یانامزدید

یا روش نمیشه ..یا به خیال خودش بااینکارا میخاد شمارو اماده کنه و کمتر ضربه بخورین

تا وقتی که رفتارش درست شه یا انقدر دو طرف سرد بشن که تموم شه

چرا رابطه ها اینطوری شده دلم میگیره فکر میکنم بهش

چی میشع مث آدم پای کسی که دوسشون داره بمونن

اول اینکه سازش بعد دیدی سرش خلوت شد وهمینجوریه رفتارش باهاش حرف بزن مزه دهنشو بفهم ...اگه حس کردی میخاد تموم کنه خودت زودترازاون بگو به این نتیجه رسیدی که بدرد هم نمیخوریم

.نزار با بلاتکلیفی عذابت بده

ببین من یکی خیلی دوستم داشت رسما ازم خواستگاری کرد البته قبلش هیچ ارتباطی باهم نداشتیم فقط یدفعه گفت چن ساله زیر نظرم هستی ودوستت دارم ولی خواستگاری کرد..ولی بقول شما مشغله‌ی کاریش خیلی خیلی زیاد بود وهست.خودش میگفت اگه قسمت شدوازدواج کردیم ممکنه اصلا نتونم جوابتو بدم همینم بود واقعا البته مجردم‌ یکی دیگه هم داشتم که اونم‌ خیلی مشغله‌ی کاریش زیاد بود ولی هردوشون همیشه عذر خواهی میکردن بابت اینکه سرشون شلوغه ومیگفتن باید یه تایمی رو بزاریم برای شما وشنیدن حرفات.ولی من برام مهم نبود.من فک کردم نامزدته یا اومده خواستگاریت ودارید بیشتر باهم آشنا میشید.حرفاتو بهش بزن بقول معروف سنگ‌هاتو باهاش وابکن...ولی سخته من این دوموردو که دیدم واقعا سخت بود گاهی تا دوشب ۳شب تایمی حتی برای استراحت شون نداشتن مثلا دوساعت یا۳ساعت استراحت میکردن

من الان کی گفتم فراموشش نکردم؟

گفتم افسردگی گرفتم سر جریانات