من عروسي نكردم ولي روز عقدم همسرم اومد دم اوايشگاه دنبالم گفت ببينمت و كلي تعريف كرد
روز خريدم ميگفت واقعا خانومم برازنده است …
خودش از زير قران ردم كرد
و كلي محبت ….
بعد عقد غروب منو برد انقد چرخوند و شبم كلي بقل و …
ولي خانواده خودم 😔 از دماغ ى دهنم دراوردن هنوز عكس عقدمو ميبينم دلشوره ميگيرم
اصن دلم نميخاد عروسي يگيرم كه بقيه باشن
خودم برم ارايشگاه با شوهرم برم بچرخم يه روز