وای من مشکلم از همه بیشتره
خونه مادر شوهر میرم یعنی داغونما هر یک ساعت به یکسال میگذره
تو طول سال اگر شاید یکبار رختخوابارو بشورن با وجود اینکه عمه ممه زیاد خونشون میمونن همیشه خدا رختخوابا بو تن آدم چرکو میده
خدای نکرده اگه نوشابه ای دوغی بره تو یخچال اگه پلمپ بود که هیچی میتونی بخوری اگر نه دهنی کرده برادر شوهر محترم بعضی وقتا کاسه بشقاب تو سینک اگه چرب نباشه فقط یه آب میزنن میزارن تو آبچکون
اونقدر روغن رو گاژ پاشیده میری تو از بوی روغن تهوع میگیری
یه پارچه زیر سفره پهن میکنن فرش کثیف نشه ولی حاضر شرط ببندم پارچه رو بندازم تو رودخونه یه ماهیی زنده نمونه از کثیفی
فاضلاب ماشین لباسشویی از تو سینک رد میشه یعنی یه شلنگ وصله مستقیم میاد تو سینک خودش آبراه نداره
یعنی بخوام مثال بزنم تا فردا میتونم بگم
بعدا شوهرم میگه تو زیادی وسواسو حساسی
همیشه با خودم پتو و ملافه میبرم