ی اقایی همسایه ماست من حس میکردم این اقا بهم توجه داره و تا حدی ک ایشونم کم کم حس کرد کاملا دوتایی مون متوجه بودیم ک بهم حس داریم ولی من حس کردم چون متاهلم این اقا جرعت نداره بیاد سمتم و جوری مطمین بودم ک حتی اگ مجرد بودم این اقا حتما بهم پیشنهاد دوستی میداد
تا اینکه ایشون ازدواج کرد بگم بقیشو؟
ولی وقتی ازدواج کرد من گریه کردم باورم نمیشد گریه کردم
حتی ب خودم سیلی زدم ب خودم فحش دادم
حتی جوری شده ک قلبم از جاش درمیاد اونو کنار خانمش میبینم جوری ک دیگ دوس ندارم اینجا زتدگی کنم میخام از این محل برم ک نبینمش
این اقا هم چند وقت پیش داشت میومد با موتور منو ک دید یکم وایستاد سرعتشو کم کرد بعد رفت
حس میکنم ایشونم ب من توجه داره
من ازتون خواهش کردم
میدونم کارم درست نیست ولی درگیر ش بودم میخاستم حس اونطرف رو هم متوجه بشم شما حتی اگ بکی عاشقته من ک زندگیمو ول نمیکنم حتی اگ خدا بیاد بگ اون عاشقته من شوهرمو ول نمیکنم
فقط خواستم حس اونو بدونم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
